یکشنبه , ۴ آذر ۱۴۰۳
دیروز زنی را دیدم که مرده بودمثل ما نفس می کشید اما مرده بود...راستی یک زن چطور می میرد؟یا لبخند به لب ندارد،یا آرایش نمی کند،یا دست کسی را نمی فشارد،یا منتظر آغوشی نیست...یا حرف عشق که می شودپوزخند می زند......
انشایم که تمام شدمعلم با خط کش چوبی اش زد پشت دستمو گفت جمله هایت زیباست...گفتم اجازه آقا...پس چرا میزنید؟؟؟نگاهم کرد...پوزخند تلخی زد و گفت:میزنم تا همیشه یادت بماندخوب نوشتن و زیبا فکر کردندر این دنیا تاوان دارد!...