ایران! نفس های رخ داده در سینه می دانمت ایران! دمی رسته از ترکش و کینه می خواهمت ایران! بمان شوق خورشید تو می کشد شام مارا تو بگو که همین فردا چه بجز غم ما دارد مگر حنجره مان تا کی تب و تاب صدا دارد