پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
رفتی اما یک نفس چشم انتظارت نیستمتا ابد هم بر نگردی بی قرارت نیستممی دهم تن را به زیر تیغ تهمت ها ولیدیگر آن حلاج مست سر به دارت نیستمآنقَدَر بر من ستم کردی که در تنهایی امبارها گویم چه بهتر در کنارت نیستممیزنم در خلوتم پیوسته بر سیم سکوتتا بفهمی نغمه در آهنگ تارت نیستمزهر ِ مارم باد اگر دل را ببندم بر لبتگر شراب کهنه هم باشی خمارت نیستممن کویری زاده یِ خونین دلِ تفتیده امچشمه ی شیرین ِ آب خوشگوارت نیستمدر حقی...