چهارشنبه , ۱۴ آذر ۱۴۰۳
هی فکر می کنم که چگونه؟ چرا؟ چطور؟من سال هاست گریه نکردم، شما چطور؟من سال هاست عاشق چشمی نبوده امحالا نگاه کن منِ پر ادّعا چطور-برگشتم از غرورم و با چشم های خیس-ساکت نشسته ام که بفهمم تو را چطوروصفت کنم الهه پنهان میان شعرشیطان بخوانمت؟ نه… فرشته؟ خدا چطور؟این کوچه ها به غربتم اقرار می کننداین ها که دیده اند به دیوارها چطور…هی فکر می کنم که چه شد عاشقت شدم؟هی فکر می کنم که چرا؟ کی؟ کجا؟ چطور؟...