متن گریه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات گریه
چرا فکر میکنی مردها گریه نمیکنند؟
به کفشهایم نگاه کن
که چگونه دست میگذارند
روی نقشهی مخدوشِ این شهر
که چگونه شهادت میدهند
خیابانها به بنبست بودن
و پیادهروها به تلوتلو خوردنشان
چرا فکر میکنی مردها گریه نمیکنند؟
باران باریدو دل پر بغض آسمان آرام شد ..
چشم ما بارید دل ارام نشد
باران ببار و خاموش کن این دل اتش گرفته را..
نرو از پیش من؛
آخر،
مجالِ بی تو بودن نیست؛
دلم مویه کند هر دم؛
بگرید زار؛
میگیرد!
دیدم تمام شهر به من پشت کرده اند
پشت دری نشستم و تنها گریستم
مانند کوزه ای که شده گونه هاش تر
بر شانه های دخترِ دنیا گریستم
دیشب به روی دفترِ دریا گریستم
اشکم به ته رسید، دلم را گریستم
عشق را ازباران باید آموخت وقتی دلتنگ می شود می آید
وقتی بغض می کند و دلش می گیرد باز می آید
وقتی دلش هوایت را می کند باز می اید
از ذره ذره گوارای وجودش میگزرد یک دنیا می بارد
چون میداند عشق تاوان دارد
و باران تاوان دوست...
روزگاری در بیشه شیر جنگل بودم ولی امروز شغالی شل در گوشه خانه نشسته و به روبهی از پنجره خانه مینگرد که دست و پا تکان میدهد و به خیال سلطان جنگل بودن میرقصد....
روبروی گلدان شمعدانی درد دل گفتم و بغضم ترکید
از آن روز، اشکهای شمعدانی ،مسئول آب دادن گل شمعدانی شده اند.
ای پرشنگ* نازنین گریه نکن!
من خوب آگاهم که گریه درد آدمی ست
گریه ذوب شدن درون است
گریه تازه شدن زخم است
از این رو گریه نکن!
زیرا تو که گریه می کنی
آسمان می گرید، زمین می گرید
رودخانه، دریا، کوه، طوفان همه خواهند گریست
شعر، برگ، باران،...
شانه هایت را برای گریه کم دارم هنوز
رد پایت مانده برجا می شمارم هنوز
با نگاهت من هنوز صحنه سازی می کنم
خاطراتت را هنوز باز سازی می کنم
بعضی وقت ها ،
نای گریه ، فریاد ، و زار زدن نداری ،
چون دلت از خویش زخمی است .
حجت اله حبیبی
..وقتی که پرده پرده دلم را نواختم
از ناله ی سه تار خودم گریه ام گرفت
یک تکّه آفتاب برایم بیاورید!
از آسمان تار خودم گریه ام گرفت
رضاحدادیان ۱۴۰۳/۱/۲۰
امروز خدا با من یار بود! گریه ام را کسی ندید.همه باران را دیدند.وقتی که باران دستی به سر روی خیابان میکشید تا برای جشن بهار آماده شوند، همه گریزان به گام هایشان سرعت داده بودند...نمیدانم از چه فرار میکردند! موسیقی آرام ناودان از سرعت من می کاهید...چه عجیب این...