یکشنبه , ۴ آذر ۱۴۰۳
بابام یه عسل خریده که انقدر سفته فکنم زنبوره یبوست داشته...
داشتم تو حموم آواز میخوندم. بابام اومد پشت در داد زد ممنونم پسرم. مرسی. صدات مثل دارو میمونه واسه من.گفتم مسخره میکنی؟گفت نه جدی میگم یبوستم خوب شد...
خوشبختی مثل یبوست میمونه ،هی فکر میکنی داره میاد ولی نمیاد.بدبختی هم مثل اسهال میمونه،هی فکر میکنی تموم شده ولی بازم میاد...