کوزت بالا می رفت، پایین می آمد، می شست، پاک می کرد، چنگ می زد، می روفت، می دوید، جان می کند، نفس نفس می زد، چیزهای سنگین را جابه جا می کرد، و با آنکه بسیار ضعیف بود، کارهای بزرگ و دشوار انجام می داد. نسبت به او هیچ...
دختر قشنگم امیدوارم مثل حنا با مسئولیت مثل کوزت صبور مثل ممول مهربون مثل جودی شاد و سر زنده و مثل سیندرلا خوشبخت باشی