صداش پر از بغض بود و گِلِگی میکرد از آدرس خونه ای که براش آشنا نبود؛ میگفت اگه اون خونه ی یه آدم غریبه بود:نقش و نگارش،در و دیوارش ، وسایلاش هر کدومشون برام یه جذابیت خاصی داشت، اما الان چیزی که نمیدونم چیه مانع از رفتن من به اون...