برای کسی دوستش داری؛ از اجبار قفس نه از مهربانی حصاری بساز تا هر کجا که پرکشید قلبش برای تو بتپد..
تو باید باشی تا " صبح " بخیر شود آفتاب در آسمان همه هست و روشنایی در روز تو باید باشی تا دلم گرم شود و چشمانم روشن ...
بی حضورِ تو .... حتی بهشت برایم ...؟ تبعیدگاه است ...! بمان با من .... که سهم من از بهشت ...؟ تنها آغوشِ توست .....!!!
توکه بیایی دیگرشعر نمی گویم ! خسته ام از نوشتنت... خسته ام ازخواندنت... دلم می خواهد لمس کنم بودنت را ...