شنبه , ۶ مرداد ۱۴۰۳
در کنار آنهایے باشکه نور می آورند و جادو می کنندآنها که با چوبِ جادویے کلام،گفتار،نگاه،رفتار و منشِ ویژه خودشانتو و جهان را متحول می کنندو همه بازی ها را به هم می زنندکسانے که قصّه هاے زیبا می گویندو تو را به چالش می کشندو تغییرت می دهند کسانے که به تو اجازه نمی دهندکه خودت را دستِ کم بگیریو افق زندگی اَت را کوچڪ بپنداریاین جادوگران با قلب هاے تپندهو پُر شور،قبیله اصلے تو هستندو باید کنارشان بمانے ... ...
اگر سخن میان من و تو پایان یافت و راه های وصال قطع شدند و جدا و غریبه گشتیم، از نو با من آشنا شو....
رومن گاری:گل ها اهمیتی نمی دهند که جوان هستی یا پیر؛تنها می دانند چطور احساس جوانی را در تو بیدار کنند....
ما هرگز نخواهیم مُرد تا وقتی جرقه ای از عشق وجود دارد،نخواهیم مُرد...
خوشبخت آن کسی ستکه در قلبِ مسافرش به انتظار می نشیندتا بازگردد....
ژان ژوس :خوشبختی لبخندی نیست که در برابر دیگران به لب داری ، بلکه لبخندی ست که وقتی در برابر خودت قرار میگیری در قلبَت جای می گیرد ......
آگنس لدپی:اینکه بدانی کسی جایی به فکر توست و در گوشه ی گرم و امنی از قلبش جایی برای تو نگه داشته ، به لحافی نرم می مانَد که دور خودت بپیچی و از سرما در امان بمانی !...
دوستت دارم.... و گره این عشق با دندان هیچ اتفاقی، باز نخواهد شد. دنیاکیانی...
اگر روزیکتابی درباره عشق بنویسم... تمام صفحه هایش را خالی میگذارم! و در آخرین صفحه مینویسم: عشق یعنی قبل از لب هایش،زخمهایشرا بوسیده باشی.دنیاکیانی...
زن بودن خودش یک جور خفت وبیگاری است . یک جور فحش ونفرین است حتی برای سگ ها . /محمد رضا کاتب / رمان لمس...
اما من در چشم های تو، خدایی را دیدم که همه میگفتند دیدنی نیست... دنیاکیانی...
میگویند در زندگی بعدی، آدم ها یکدیگر را نمیشناسند.... اما تو تنها نامم را بخاطر بسپار! هرکجای جهان صدایم کنی، پیدایت میکنم. دنیاکیانی...
آرام بخواب؛نه ماه آنقدر نزدیک است که شب را بسوزاند، نه شب آنقدر سیاه است که ماه را خاموش کند.(محمد فرمان رضائی)...
راکد ماندن زندگی ات را مرداب می کند خورشید وقتی به بالاترین جایگاه فعالیت می رسدسایه ات هم از تعقیب تو دست می کشد در بالاترین سطح بتاب رفیق 😍😍بابک حادثه...
آرزو میکنم هرگاه پنجره دلت رو ب عشق باز شد..هیچ بادی نتواند پنجرهای دلت را بلرزاند..نویسنده:سرکار خانم المیراپناهی درین کبوددانش اندوخته ی علم روانشناسی....
احمد شاملو:شهر منرقص کوچه هایش را باز می یابدهیچ کجا هیچ زمانفریاد زندگی بی جواب نمانده است...
بالِ پروازتو میشڪنن بعد میگن پرواز ڪن!!...
و ما دلمان روشن است به اشک شوق بعد از اندوه ها ......
تَنهایی سبکِ مُناسبی برای زندگی نیست ..باید کسی باشَد که بشود دوستش داشت ،که بشود در نگاهَش عشق دید ،که بشود برایَش مُرد ......
سیمین دانشور:دوست داشتن که عیب نیست دوست داشتن ،دلِ آدم را روشن می کند ......
پیروزیِ عشق نصیب تو باد!...
مردم هر روز دوباره به دنیا می آیند،اما می توانند تصمیم بگیرند که آیا به زندگی روز پیش ادامه دهند یا زندگی تازه ای را در پیش بگیرند....
یکی از دوستانم ازم پرسید : تفاوت راستی و درستی چیست ؟ به او گفتم دختر از چه سنی می تواند ازدواج کند؟گفت از نه یا ده سالگی . گفتم خب آیا دختران در این سن ازدواج می کنند؟و یا اصلا درست است که ازدواج کنند؟گفت فهمیدم گفتم قسمت اول راستی است و دوم درستی است بابک حادثه...
و زیباتر از آن نیستکه پس از تاریکی های بسیاردوباره نور بر تو بتابد...
می پرسی، کدامین احساس در عشق، شگفت انگیز است؟می گویم: "اَمنیت"اینکه حس کنی کسی "قلبت" را تنگ در آغوش می گیردنه دستانت را......
انسان فقط هنگامی خوش قلب است که بتواند برای تأمین سعادت دیگران عملاً اقدام کند ،نه اینکه فقط برای دیگران آرزوی خوشبختی کند....
او یک فرشته بود که در دنیای عشق زندگی می کرد....
اما برای شادمانی سیاره ی ما چندان آماده نیست! خوشی را باید از چنگ روزهای آینده بیرون کشید.در این زندگی، مردن دشوار نیست ساختن زندگی بسیار دشوار است....
برای هر انسان، کسی باید باشدکه با دوست داشتن زیباترش کند.مثل آن پنجره ی چوبیکه از شمعدانی هاجان تازه ای می گیرد....
کسانی هستند که بودنشان دنیا را موجه می کند و همین که نفس می کشند، یعنی زندگی جریان دارد...
تمام ثروت های دنیا، تمام لذت های دنیا، تمام عالم وجود، برای من در وجود" آیدا "خلاصه می شود.تو باش،بگذار من به روی همه ی آنها تف کنم. بگذار به تو نشان بدهم که عشق، عجب معجزه ای است .تو فقط لبخند بزن. قول بده که فقط لبخند بزنی، امیدوار باشی و اعتماد کنی._برشی از نامه ی شاملو به آیدا...
به وقت تفکر : دوستی به من گفت : من بر خلاف تو به جهان فقط نگاه مادی و فیزیکی ندارم و دیدگاه های بالاتری را می بینم و در پاسخ به او گفتم : دوست عزیزم با هر نگاهی دلت خواست به جهان بنگر اما اگر لبه پشت بام رفتی فقط و فقط نگاهت مادی و فیزیکی باشد وگرنه به متافیزیک می پیوندی 😁😁 بابک حادثه...
مرده شور واژه نحسی به نام تسلیت ، می کُشَد همواره غیرت را بنا بر مصلحت . بابک حادثه...
به گمانم ما در برزخ بودیم و سپس به جهنم دنیا آمدیم ، می ترسم بهشت دروغی باشد تا جهنم دنیا را تاب بیاوریم ..... بابک حادثه...
روزی یک بار هم زمین و زمان به دور هم بچرخند سالی نو نمی شود مگر من به دور تو بچرخم ای زخمابه نوش میخانه های اشکم دوستت دارم ... بابک حادثه...
در تولد ها شادی ها شمع بگیرانیمچرا بمیرانیم؟!زیبایی جشن ها به روشنی ست...
بارانی کهبه شیشه پنجرهی ما میخوردقطرههای اشک کودکانی است کهاز اینجا رفتهاندبه سوی آسمان.کودکانی که دلتنگ مادرانشان میشوند؛اتاقهایشان؛دفترهایشان؛و از دلتنگی گریه سر میدهند.رنگین کمان ،شادی همان کودکان استهنگامی که خداوند دست بر شانه هاشان می گذاردو لبخند می زند.سوزان علیوانترجمه ی زهرا ابومعاش...
کجایی کوروش ؟؟؟ آسوده خفتن را رها کن و برخیز و ببین که شده ایم : سمبل زشتی گفتار ، پستی کردار و پلیدی پندار .😔😔😔😔بابک حادثه...
با یک مثال غیرت را برایتان تعریف می کنم : غیرت یعنی اتومبیلی زیر پای همسرت قرار دهی که کسی نزدیکش نگردد یا در منطقه ای ساکن شوی که سطح فرهنگی اش مطابق عقل باشد نه اینکه در فقر و نکبت او را ذلیل کرده و سپس بخواهی محدودش نمایی . این غیرت نیست با عرض معذرت توحش است . بابک حادثه...
غرورت را هرگز زیر پا مگذار ، فقط اجازه نده از سَرَت فراتر برود . بابک حادثه...
غرامت ناسپاسی هر چیز ، از دست دادنش است و غرامت مستی بسیار ، در جمع مستان هوشیار نشستن است و غرامت عشق تنها غرامتی است که پرداخت نمی شود بلکه هر روز افزون می گردد . بابک حادثه...
غرامت نشنیدن درد دیگری ، محتاج هم دردی دیگران شدن است . بابک حادثه...
غرامت خیانت کردن به یار ، تنهایی شرکت کردن در مراسم عشق بازی او خواهد بود . بابک حادثه...
عشق را کشک می خوانیم ، حس عاشقانه را ننگ می دانیم و با اصرار انکارش می کنیم و به این حماقت زننده خود ، افتخار هم می کنیم و بدتر اینکه دشمنی را جار می زنیم و به این جهل خود نیز می بالیم و در آخر مدعی هستیم کسی نمی فهمد عشق چیست . بابک حادثه 🤔🤔😐😐😔😔🙄🙄...
عمری دنبال فرمول خوشبختی نگرد . کافی است میان عقل و دل دیوار نکشی . آنگاه خوشبختی بی تردید . بابک حادثه...
عقیده ای که گمان کند صد در صد درست است و نیازی به هیچ تغییری ندارد ، هر چه باشد از هر که باشد و در هر زمان و مکانی که باشد توهم است توهمممم . بابک حادثه...
از دیدگاه من ظالم و مظلوم تفاوتی ندارند . ظالم کسی است که در حق مظلومی ظلم می کند و مظلوم کسی است که به هر دلیلی اجازه می دهد ظالم در حقش ظلم نماید . هر دو به یک اندازه در ساختن این تراژدی سهم دارند . بابک حادثه...
دوزخی جز جهل و فردوسی به جز دانش مجو . بابک حادثه...
در جهانی که آمدنت تاوان هوسرانی دیگری ، زندگی ات بر مدار جبری آداب و رسوم دیگری ، و بهای آمدن و زیستن تو مرگی مرموز و بی خبر و بی اختیار است ، بهتر آن است نه دل ببندی و نه دل ببری ، تنها از هر ثانیه اش لذت کافی ببر ، چرا که هیچ نمی دانی چند ثانیه دیگر به پایان لذت می رسی . بابک حادثه...
طاقت خود را بالا نبر ، سطح مشکلاتت را پایین بیاور ، بالا بردن طاقت یعنی آمادگی برای پذیرش مشکلات عظیم . بابک حادثه...