دل در بَرِ من، زنده برایِ غم توست...
️ هر شش جهتم اى جان منقوشِ جمالِ تو...️
شمع رخ او بس است در شب بیگاه من....
بنگر خیالِ خوبش ، مژگان من گرفته ...
مرا چه جای دل باشد چو دل گشته ست جای تو...
خانه گرفت عشق تو ناگه در جوار جان...
. تو را در دلبری دستی تمامَست.... ️️️
به جوی دوست چو آب روان خوشیم
بر جمله خوبان ناز کن ای آفتاب خوش لقا
قصدِ جان ها کند آن سخت دلِ سخته کمان...
اندیشه ام افلاک نیست ای وصل تو کیوان من
خویِ من کِی خوش شود بی رویِ خوبت ای نگار؟
خورانمت میِ جان تا دگر تو غم نخوری ...
هر مردمکش را فلکی می بینم
به دو چشم من ز چشمش چه پیامهاست هر دم
سوگند به نامت که تو آرامِ منی ...
در این برف آن لبان او ببوسیم..️ ڪه دل را تازه دارد برف و شڪر
. بمیرم در وفای تو که تو درمان درمانی ... ️️️
چون منزل ما خاک نیست گر تن بریزد باک نیست
گر غایبی ز دل ، تو در این دل چه می کنی ..
تو مرا جان بقایی که دهی جام حیاتم.. ️️️
. من سراپا همه یک جلوه ای از عشق توام عشق را جز تو ندیدم به سراپای کسی ! ️️️
. مرا چه جای دل باشد چو دل گشته ست جای تو ️️️
چون ماتِ توام دگر چه بازم..؟