همانی که ز فَراقَت مجنون گشته ام تو همانی که مرا سرگشته ی ویران کرده ای تو همانی، همان سیه چَشم کمان اَبرویم تو همانی که دلم لک زده چَشمانش را تو همانی ، همان مجنون بی عشقی من همانم ، همان لیلیِ بی سروسامانم من همانم که ز دوری...