خسته بودم خیلی خسته... دوست داشتم در کوچه ها قدم بزنم، زیر درخت های زرد شده. دوست داشتم حرف بزنم حتی با خودم؛ اما من مرده بودم! مدت هاست که زیر انبوهی از غم و درد دفن شده بودم! و مدت هاست که به دنبال جنازه ام میگردم. هرچه میگردم...