متن اندوه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات اندوه
گل از بے آبے مے میرב
انساט از کم توجهی
کاش نبودنت...
همان حسرت دل بود نه تاوان گناهی که نکردم.
بی پناه و خسته دل، چشم به راهم که بیایی.
من به آینده ی بی تو، اندکی بد بینم.
اگرچه دریا دریا گریستم ،امّا
شده ست تشنگی شوره زار، حاصلِ من
بعد تو
فرو ریختم در خویش ،
آه
قد کشید
در حُرم دلتنگی غروب...
نیستی و نبودن تو بدجور.
باعث شده دیگران نیایند به چشم.
سهمم از آن چشمان تو،
چیزی به جز حسرت نبود.
کاش میشد به نبودن های پر تکرار تو عادت کرد.
این نبودن های پر تکرار تو،
بدجور دلگیر است.
درخت افتاد
نه فریادی
نه دستی که یاری کند
شاخههایش هنوز
در خوابی سبز
اما ریشهها
در تن زمین گریستند
رهگذر آمد
چشم بست
و گذشت
گلهایی که
به مراقبت بیشتری
نیاز داشتند ؛
باغبان های
بی تفاوت تری
نصیبشان شد..!
میدانم
نهنگ هم میشدم
دریایم به ساحل نمیرسید
و من
در این رُمانِ عمیق
در جستجوی آرامشی بیدریغ
روز و شبها را
خط به خط شنا میکردم
میدانم
نهنگ هم میشدم
اندوهِ آوازم را
پایانی نبود...
چند بار؟
با من بگو
از چشمهایم
چند بار دیگر باید سقوط کنم
تا از دست بدهد دنیا
اندوهش را؟
آدمها نه با مرگ,که با فراموش شدن میمیرند...
تنهاییم را در آغوش گرفتهام و لبخندی گنگ بر پهنای صورتم نقش بسته است. زانوان سرما زدهام که مانند برگهای تاکی بیجان به تنهام آویزان شده بودند را در آغوش گرفتهام. از پنجره دیدم که گربهی همسایهی روبهرویی سرش را در میان سینهی صاحبش مخفی کرده...
دلتنگ خودم هستم .
این جمله ب تنهایی خودش یک دنیا حرف و فلسفه است .