سه شنبه , ۶ آذر ۱۴۰۳
می روم تا که فراموش کنم چشم تو رامی روم تا که در آغوش کشم یاد تو راو هوای هوس وصل ترا خواب تو راو نگاهت که جهان است و جهان در نگه اتشود آیا که فراموش کنم چشم تو راتا بسوزم و کنم خاک غزل های تو را......
این پاییزتو را کم دارد برای قدم زدنوگرنه من آدم خانه نشینی نیستم......
ای کاشوقتایی که دردی رو دوا نمیکنیمحداقل دردی رو به دردا اضافه نکنیم...
یک دانه ی تسبیح نماز سحرت را ؛؛؛ آرام به نامِ منِ محتاج بینداز....
رقاصه ی هر ساز تو گشتیم و تو امایک بار به ساز دل ما گوش نکردی...
نگران دست های من نباشبعد از توآشیانه ی هیچ پرستویی نخواهد بود......
درسته که این روزا حتی شیرین به فرهادش اعتماد نداردو در تاریکی و انزوایِ سردِ کافه هاتلخ ترین قهوه اش را می نوشدو در پیِ حلِ معمایِ آنچه که باید غرق میشوداما با تمامِ این ها، باز هم فرقی ندارد در چه زمانه ایی ام،اما می خواهم دوست داشتنت را با تمامِ وجودم فریاد بزنم:ای فراموش شدنی ترین فراموش نشدنیِ زندگی ام...بهترین ها رو برات می‌خوام مهربونم میلادت مبارک....
هر دو سرخیم ولی فاصلهء ما از همپرده هایی ست که در قلب انار افتاده...
توهمونی هستی که برا ت جونمو میدم...
من زندگی کردن را یاد گرفته ام...برای یک زندگیِ خوب، نباید به هیچ چیز و هیچ کس وابسته شد...وابستگی فقط درد دارد!آدمِ وابسته، جایگاه و ارزش و شخصیتش یادش میرود...آدمِ وابسته، با دستانِ خودش تحقیر میشود...وابسته که باشی؛محدود میشوی،از قطارِ موفقیت جا میمانی...زندگی یعنی بپذیری بعضی ها شعار نمیدهندو واقعا بخاطرِ خودت میروند...بپذیری بعضی از دست دادن ها به نفعِ توست...در این دایره ی سرگردان، عشق به کارِ آدم نمی آید...دنبالِ واق...
به قلبم معذرت خواهی بسیاری بدهکارمبخاطر تمام روزهایی کهگرفت، شکست، تنگ شدو کاری از دست من برنمی آمد......
تو از کی عاشقی؟ این پرسش آیینه بود از من!خودش از گریه ام فهمیدمدتهاست،مدت‌هاست .....
هر چه آید به سرمباز بگویم گذردوای ازین عمر که با می‌گذرد،می‌گذرد .....
بهترین دینآن است که از شما آدم بهترى بسازدهرچیز که شما را دل رحم تر ، فهمیده تر ،مستقل تر ، بى طرف تر ، با محبت تر ،انسان دوست تر ، با مسئولیت تر واخلاقى تر سازد...دینى که این کار را براى شما بکندبهترین دین است .......
هر کسی رو ممکنه ببخشم ولی اونایی رو که نذاشتن جوونی کنم و هرگز نمیبخشم........
جا نخواهم زد !خستگی ام را در آغوش خواهم کشید و مصمم تر از همیشه ، ادامه خواهم داد ... این خاصیتِ من است ؛که مشکلاتم را شبیه به انگیزه می بینم و به لطفِ سختی های مسیر ، هر روز قوی تر می شوم !نه جا می زنم ،نه کم می آورم ،می ایستم و ادامه می دهم ...دوام می آورم و موفق می شوم ......
بی منتو هر جا که هستیدلت شاد امشب .....
نباشینابود میشم......
ولی یه شبنمیدونم کی فقط یه شباز همه چی زده میشم...از همه عاصی میشم...میرم و دیگه پشت سرمم نگاه نمیکنم.....
از دید خلق، هرزه و هرجایی است بادبا این که قدر ناخن تو کوچه گرد نیست!...
ینجاهمینجانزدیک همین تنفس بىخوابتو راطورى نزدیک به لمسِ هوا حس مىکنمکه گنجشک تشنه،عطرِ باران را ......
چگونه از تو بگذرم؟!وقتی همین دوست داشتنت مرا زنده نگه داشته......
جهان اگر برپاست،هنوز کسیکسی را دوست دارد؛اگر چه دیر اگر چه دور ......
چه دردیست؟!خب قدرش را همین حالا بدانید چند ماه دیگر...چند سال دیگر...میخواهید حسرت همین آدمى که کنارتان هست را بخورید!آدمى که الان برایتان میمیرد شاید سالها بعد حتى اسمتان را هم به یاد نیاورد.زمان احساس آدمها را تغییر میدهد!...
محمد (ص) شافع روز پسین است رحمه للعالمین است هم بشیر و هم نذیر است در دو عالم بی نظیر است میلاد پیغمبر مبارک...
باز آی دلبرا که دلم بی قرار توستوین جان بر لب آمده در انتظار توست...
برفهرچهنرمتر وسبک تربیایدسخت تر وسنگین ترمی ماندغمهم...
عجیب بوی تو را می‌دهند دستانم_کسی که هیچ کسی مثل او مقدس نیست_...
آذر آمده کهروی لبهای پاییزانار بگذاردو او را به دستهای یلدا بسپارد...
بچه که بودماز جریمه های نانوشته که بگذریمسلمانی و ساعت و سیبسکه و سلام و سکوتو سبزی صدای بهارهفت سین سفره ی من بود.بچه که بودمدلم برای آن کلاغ پیر می سوختکه آخر هیچ قصه ای به خانه نمی رسید.بچه که بودمتنها ترس ساده ام این بودکه سه شنبه شب آخر سال باران بیاید......
تو زمونه ای که نیرنگ و ریا شرط حیاته داشتن یه رفیق یکرنگ که پشتت باشه کیمیاست...
اگه زمستون هر چقدرم سرد باشه خیالم راحتهچون رفقایی مثل شما دارم که دمشون خیلی گرمهدمت همشه گرم رفیق...
می گن دوست خوب نعمتهمن هم یکی شو دارم و شکرگزارم...
در سالروز میلادت مرور کردم خاطراتی را که با تو گذشت و چه خوشیادت در قلب من جاودانه استتولدت مبارک رفیق خاطره ساز...
و من... در چشم او... زیباترین مرد جهان را دیدم... و این... معجزه ی نگاه او بود... نه زیبایی من......
داشتن دوست خوبی همچون تو نعمت بزرگی است که در زندگی نصیبم شد ه و همیشه شکر گزارمتولدت مبارک بهترین دوستم...
دوست وفادار و خوبماز سالها رفاقت مان هر چه که از تو در خاطر دارم خوبی ،مهربانی،صداقت و یکرنگی است.امید که این دوستی تا ابد پایدار بماند.زاد روزت شیرین، شاد و پر از اتفاقات خوب بادتولدت مبارک...
اعتیادم به دیدنت و شنیدن صدات آنقدر زیاد شده رفیق، که اگه هر روز خاطراتت را تزریق نکنم روزم شب نمیشه...
رفیق پا برهنه ها باش چون هیچ ریگی به کفش اونا نیست...
دوست بسیار عزیزمهمیشه مثل یک برادربزرگ و دانا در لحظات سخت زندگی تنهایم نگذاشته و کنارم بودیقدر دان محبت هایت هستم و در روز تولدت بهترین ها برایت آرزو دارمتولدت مبارک...
دوست خوب اگه آن سر دنیا هم که باشه فراموش نمیشه و جایش تو قلب آدم محفوظه...
آدمای با مرام و معرفتند که می تونند بار سنگین رفاقت رو به دوش بکشند.قربون مرامت رفیق...
میگن رفیق هم مثل شراب ، کهنه اش یه چیز دیگه ست...
در این قحطی سال مردی و مردانگییه رفیق با مرام هم که داشته باشیانگار دنیا رو داری...
دوست قدیمی و عزیزمچه لحظات به یاد ماندنی، شیرین و خوشی که با هم داشتیم.در ذهنم مرور می کنم آن همه خاطرات بی نظیر و لبخند است که بر لبانم نقش می بندد.از راه دور تولدت را تبریک می گویم و آرزو دارم در کنار همسر عزیزت زندگی عاشقانه داشته باشی...
چقد تو خوبی پسردوستی با تو آرزویم بوده که برآورده شدهامید که این دوستی جاودانه بماندتولدت مبارک ای خوبترین...
یکی از بهترین اتفاق هایی که در زندگی من رخ داده دوستی با تو است.تولدت مبارک که بهترینی...
دوستی تو را به حساب خوش شانسی ام می گذارم.آرزو دارم روز تولدت رویایی و خاطره انگیز باشد.تولدت مبارک دوست عزیزم...
از اقبال من است که دوستی مثل تو دارم. امیدوارم در روز سالگرد تولدت اتفاق های خاطره انگیزی برایت رقم بخورد.تولدت مبارک دوست نازنینم...
هر خیابونی یه طرفه اش خوبهولی رفاقت ما دو طرفه...
