100 متن کوتاه زمین ۱۴۰۳ جدید 2024
کپشن زمین برای اینستاگرام و بیو واتساپ
به چمنزار بیا
به چمنزار بزرگ
و صدایم کن ، از پشت نفس های گل ابریشم
همچنان آهو که جفتش را
پرده ها از بغضی پنهانی سرشارند
و کبوترهای معصوم
از بلندی برج سپید خود
به زمین می نگرند.
آدم خلیفه تنهای خدا
روی زمین است
امپراتوری که گاهی باید برگردد یه
آخرین سلاح ش
... و سلاح او گریه است
خدا زمین رو گرد آفرید تا به انسان بگه
همون لحظه ای که فکر می کنی به آخر دنیا رسیده ای
درست در نقطه آغاز هستی
چشمهایت،
عاشقانهترین نامهای ست،
که خدا به زمین نوشت؛
نوشت؛که روزگارِ من بی تو...
به سیاهیِ همین مژههاست...
ما هیچ چیز را از نیاکان مان به ارث نبرده ایم بلکه ما این زمین را از کودکانمان قرض گرفته ایم. مراقب جهانمان باشیم. روز گردشگری مبارک باد
ما در هیچ سرزمینی زندگی نمی کنیم
ما حتی بر کره ی زمین هم زندگی نمی کنیم
منزل حقیقی ما / قلب کسانی است که دوستشان داریم.
زمین
دهان باز کرده و چاک چاک میخندد
نخلها میرقصند
بسطامی میخواند
چیزی نمانده این خانه هم
بزند زیر آوار
یه روزی یه نفر میاد تو زندگیت،که می فهمی؛
اون چیزی که تورو، روی زمین نگه داشته..
جاذبه ی زمین نیست!
وجود اونه..
و آنگاه ، حضور،حضور،حضور تو
چنان برافروخته ام می دارد
که سایه ام حتی زمین را می سوزاند.
بمان! بمان و بگذار همچنان رشک خورشید باشم.
می دونی فرق من با برف چیه ؟
.
.
.
.
.
.
.
برف میاد و به زمین می شینه، ولی من همین جوری هم به دل میشینم
دلت که گرفت ، دیگر منت زمین را نکش
راه آسمان همیشه باز است
اگر هیچکس نیست ، خدا که هست...
.
گوهرخودرامزنبرسنگهرناقابلی
صبرکن...
پیداشودگوهرشناسقابلی
بذررادرشورهزاریکاشتن
بیحاصلاست!
صبرکنتایکزمینقابلیپیداشود...
زمین را از یاد برده ایم. آری! زمین را که حالا زیر سرب و دود رسوب کرده است از یاد برده ایم.
نفس هایمان به هوایی عادت کرده است که در آن، خبری از پرواز پرنده نیست.
روز زمین پاک گرامی باد
چیزی از زمین باقی نمانده؛ نه پونه ای، نه بابونه ای، نه دلخوشی به اطلسی و بهاری شکفته. زمین، در نیمه راه خویش، به زانو درآمده است؛ لباس خاکی اش را به تن کرده است و می چرخد بر مدار تباهی.
دریچه های غبارین زمین، باز و بسته می شود. گلی نیست، بهاری نیست، جوانه ای نیست، هیاهویی برای حیات نیست؛ تاریکی است و تاریکی.
قطره قطره
می چکند ثانیه ها
از بام حقیر روزگار
زمین خمیازه می کشد
ادای بهار را در می آورد
اما
تا خرخره زمستانی ست... .
هزاران فیلسوف و روانکاو بر زمین گام نهادهاند، اما بشر هنوز از درک «ماهیتِ عشق» عاجز است. هنوز از درک این «راز» عاجز است. به راستی، چیست ماهیت عشق؟
زمین در دفترِ خاطراتش
نام روزهایی که حالش خوب بود را بهار گذاشت
و زیرش با قلمی سبز نوشت :
آدمی نیست که عاشق نشود فصل بهار …
مگر می شود تو را داشت ،
تو را دید ،
با تو حرف زد ،
و بهشت را رویِ زمین احساس نکرد ؟!
بخدا بهشت همین جاست ،
همین نقطه ای که من هستم ،
همین جا که تو می خندی ...
سهم من از بهشت
حلالِ هرآنکه خواست
من از تمامِ جان و جهان و
زمین و عشق ؛
کُنجی میانِ بازویِ جانانم آرزوست ...
با درختی سبز گردد این زمین
شادی گل آورد این نازنین
خوش بکاریم هردرحتی یادگار
با درختی زندگی دلپذیر وزین .
روز درختکاری را گرامی می داریم
سوسوی ستارگان آسمان در التهاب آمدن توست
آمدی و آسمان و زمین را برایم بهشت کردی
تنها ستاره ی آسمان دلم تولدت مبارک . . .
من دورَت نمیزنم دورَت میگردم
مثل پروانه دورِ شمع مثل زمین دورِ خورشید
مثل من دور ماه دورِ دنیا دور تو️
بدون تو اینجا چقدر سوت و کور و ساکت است
روزهای من درست مثل شب، گوری تاریک است
مردم بروید و از خورشیدم سوال کنید
که چرا از زمین انقدر فاصله دارد و دور است
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرار در تکرار پایانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی ست یا من چشم و دل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
هنرمند منبعی از احساساتی است که از هر جایی دریافت می شود: از آسمان، از زمین، از یک تکه کاغذ، از یک جسم متحرک، از یک تار عنکبوت.
به محض اینکه وارد فضا شوید، متوجه می شوید که زمین چقدر کوچک و شکننده است.
شاید زمین از رفتار ما خوشش نیاید
پس با او کمی خوش رفتار باشیم
روز جهانی محیط زیست تجدید دوستی با طبیعت
زمین هم خانه ما هست و خانه فرزندان ما هست
این خانه را باید سالم دست آیندگان تحویل بدهیم
روز جهانی محیط زیست گرامی باد
دلت که گرفت
دیگر منت زمین را نکش
راه آسمان همیشه باز است
اگر هیچ کس نیست
خدا که هست
.
.
یادم باشد عاشق کسی شوم،
که شعر را بلد باشد !
کسی که بفهمد وقتی؛
ستاره را به چشمهایش،
زمین را به آغوشش،
و بهار را به بودنش تشبیه میکنم !
یعنی،
دیوانه وار دوستش دارم ...
️️️
قصه ی من و تو قصه ی آسمان و زمین است...
هیچ وقت به هم نمی رسیم مگر قیامت به پا شود...
اگر هنوز نمرده ای ، عفو کن
کینه سنگین است ، مال زمین است
آن را روی زمین بگذار و سبک بمیر
دلت که گرفت
دیگر منت زمین را نکش...
راه آسمان همیشه باز است...
اگر هیچکس نیست خدا که هست...
.
زیبایی چشمانت به تن من گرمایی می بخشد
که خورشید با زمین می کند.
وای نور چشمانت را که نگو مثل ماه است...
اگر زمین و زمان از دلت نمی داند
و چشم های جهان را کسی نمی خواند!
بخند! اگر چه زمین روزهاست غمگین است
اگر تو باز بخندی ، غمی نمی ماند...
.
زن موسیقی ست...
نُت به نُت عشق...
سمفونی آرامی که
همه ی تو را می بَرد ...
تا مرز بوسه و آغوش...
جایی که با هر دوستت دارم...
مست می شوی...
رها...
میان زمین و آسمان ها...
اسمان می دانست
زمین جای بی وفاییست
اوج گرفت و بالا رفت
اما ادم
به خیال یک سیب
یک عمر لنگ پا
زمین را بیل می زند
مرا نه آسمان برمی تابد نه زمین
نه باد نه باران
نه ماه نه خورشید
نه کوه نه دریا،
تویی
که به ماه و خورشید و فلک
فرمان می دهی
عاشقانه دورم بگردند
اگر چه پیکری بی سر..
زمین او را بجا آورد
حسینِ آل پیغمبر
زمین از خون او نوشید
به خود لرزید
سپس آماده زلزالِ آخر شد
ولی در لحظه آخر
زمین آرام شد، اِستاد
به پاس سجده سجاد
این بهارِ ناب، چون شعرِ تَر است
مثل یک دیدارِ تازه، نوبر است
آسمان، آیینه کاری می شود
در زمین، آیینه، جاری می شود
.
می شود با خطّی از باران نوشت:
بهترین ماهِ جهان، اردیبهشت...
سقوط
برگِ بَرنده ایست
که درخت ، قاطعانه بَر زمین می کوبد.
حادیسام درویشی
جاده ها
گِره زده اند پامان به زمین
آسِمان را بی راهه می دانند...!
حادیسام درویشی
کسی که بهشت را در زمین نیافته است،
آن را در آسمان نیز نخواهد یافت.
خانه خدا نزدیک ماست،
و تنها اثاث آن عشق است...
ازحوالی پاییز..
با نم نمِ آبان آمدی..
زمین دلباخته ات شد...
و تو باعثِ برگ ریزانی.
برای آسمانی آبی، ابر کافی ست!
و برایِ زمینی برف گرفته، یک هم گام تا بی نهایت!
اما برای من، تو تمامِ این زیبایی هارا دارایی،
حتی اگر آسمان کِدر باشد و زمین عاری از برف!
نسرین هداوندی
هرروز باید بوی زمین را با طعم زمزمه ی مادر افرینش ( خاک ) تجربه کرد.
پرواز در این صبحِ دل انگیز خوش است !
آوازِ پرندگانِ پاییز خوش است !
با نم نمِ بوسه های باران به زمین
یک چاییِ داغِ و تلخِ سرریز خوش است !
من در رویای خود دنیایی را می بینم
که در آن هیچ انسانی انسان دیگر را خوار نمی شمارد...زمین از عشق و دوستی سرشار است و صلح و آرامش، گذرگاه هایش را می آراید..
تن عریان درخت
یا تن عریان زمین
پاییز مامور است و معذور
لکّه دار بود دامنش ،زمین
از برگ های بی کفن پاییز
که برف باریدن گرفت
بوی سیب میدهد زمین
وقتی دهانت باز میشود
برای شعر
گاز بزن دنیا را
طوری که
بهشت هم حسادت کند به لبهایت
نعیمه ملکی
آسمان ابری ست
و خدا می بارد
نم نمک
بر زمین...
رها فلاحی
از دل آفتابگیران موزون بربَرمی خیزد
در آغوش شب، که زمین به ستارگان بَرمی خیزد
آدم زمین نیست که بتواند بار همه این تلخی ها را به دوش بکشد ...
_ هوشنگ گلشیری
_نیمه تاریک ماه