شنبه , ۱۰ آذر ۱۴۰۳
«دران زلال بیکران»(به محمدرضا شجریان)بخوان که از صدای تو سپیده سر برآوردوطن، زِ نو، جوان شود دمی دگر برآوردبه روی نقشه وطن، صدات چون کند سفرکویر سبز گردد و سر از خزر برآوردبرون زِ ترس و لرزها گذر کند ز مرزهابهار بیکرانهای به زیب و فر برآوردچو موجِ آن ترانهها برآید از کرانههاجوانههای ارغوان زِ بیشه سر برآوردبهار جاودانهای که شیوه و شمیم آنز صبرِ سبزِ باغِ ما گُلِ ظفر برآوردسیاهی از وطن رود، سپیده ای جوان ...
بهار مردمى ها دى شد...زمان مهربانى طى شد......