یکشنبه , ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
جز آشنا تو صف دشمن کسی نیست....
روزی آید که دلم هیچ تمنّا نکند...
خیلی تاوان داره شریف زندگی کردنخیلی زیاد،خیلی!...
کسی برای خودم بودن حق سرزنش ام را ندارد...
من دیوانه وار عاشقتم...
وابستهٔ یک دمیم و آن هم هیچ است!...
یاد آن حال خوبی، که دگر نیست بخیر...!...
از این سوزنده تر هرگز نخواهی یافت آغوشی...
یه مدت از نبودت میگذره:)...
مشکل است از چشم گیرای تو دل برداشتن...
از من هیچ نمانده بود جز طُ...
گر چنینی، گر چنانی، جان مایی جان جان...
ولی من هنوزم دوسش دارم.....
تنها تو باشی پیش من روی زمین کافیست...
ای مرگ! پیش از آنکه بیایی دری بزن...
نازت کشم به جان و به جان پرورم تو را...
بعضیام اصالتشون رفته،کثافتشون مونده…...
عاشقم بمون همیشه...
تو مث برفیزیبا اما سرد......
تو رفتی بهار دیگر نمی آید...
قشنگ ترین اشتباهم شدی؛...
حس میکنم دیگه حس نمیکنم:|...
ﺍﺭه ﻣن ﺑﺩم ﺑﺭﻳن ﺩﻧﺑﺍل ﺧﻭﺑﺍش:)...
با هر مانعی مبارزه کن تا وابسته کسی نشوی...
پشت هر تنفری یه اعتماد بوده .....
نمانده جزسایه ای ازمن اثری ؛...
چرا شد محو از یادِ تو نامم؟...
دلم گرفته...صدامو میشنوید؟...
من آن شبم که سحر نمی شود...
نگاه می کنم به خویشبه این منی که چندی رفته است...
با این من عاصی سخن از صبر مگو...
چرا حواستون به دل بقیه نیست؟...
مقدار یار هم نفس چون من نداند هیچ کس...
روبرو شدن با این جهان بی معنا شهامت می طلبد...
این روزا زیادی حساس شدم)🥲...
چیشد انقد دور شدیم؛!...
ما ادمای تنهایمون بودیم:)...
آمدی عاشقم کردی، رفتی شاعرم.....
از همه باشد گریز وز تو نباشد گزیر...
بازهم فراموش کردم فراموشش کنم...
از انسان بی شرم،شرم نکن...
به عشق توگوشیم شباروشن میذاشتم به غیرعشقت بگوخداییش من چی داشتم میخوام توفکرت نرم نمیتونم نمیشه بیمارم کرده فکرت پریشونم همیشه...
تاثیر حادثه برای همه ی عمر باقی می ماند....
عشق ما نهایت ندارد...
چه شد که قدر وفا هیچ کس نمی داند...
بعضی زخم ها به جای پوست،چشم مان را باز می کنند...
تو نباشی همه جا تنهایم...
سنگ باخت ، تا کاغذ بغلش کنه🥺...
پناهنده بودن یک هویت نیستیک تجربه است...
خوشحالم از اینکه کسی دردامو نمی تونه ببینه...