جمعه , ۲ آذر ۱۴۰۳
پاییز برای ما اشک هایی بود که حتی در خفا هم سرکوب کرده ایم پاییز یک لباس بافتنی بود که آستین هایش را تا نک انگشت هایمان کشیده ایم به دیوار خنک کنار پنجره ای بی منظره تکیه داده ایم و حرکت بخار چای تازه دم داخل لیوان را در سرمای هوا دنبال کرده ایم... ما پاییز را در حصار خیالاتمان به بند کشیده ایم وگرنه آنچه میگذرد شبیه هر فصلی هست الا پاییز... نویسنده: کتایون آتاکیشی زاده...