پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
و من خودم را با خستگی تمام از میان این فصل عبور میدهم فقط به امیدِ نورِ کم سویی که در دوردست ها می درخشد!_اولگا کنیپر...
نمی توانم آن زندگی ای را که می خواهم در اینجا بکنم. یعنی زندگی ای که در آن وقتم بیهوده هدر نشود و مجبور نشوم با کسانی باشم که دوستشان ندارم و مرا تا سر حد جنون می کشانند.- از نامه اولگا کنیپر به همسرش آنتون چخوف...
و من خودم را با خستگی تمام از میان این فصل عبور می دهم ، به امیدِ نورِ کم سویی که در دوردست ها می درخشد ....