متن امید
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات امید
"باز هم میپرسند از تو"
باز هم میپرسند از تو
که آیا هنوز هم در دل تو
آتش جوانی میسوزد؟
که آیا هنوز هم در نگاهت
آن شوق روشنایی هست؟
که آیا هنوز هم میتوان
به امید لبخندت،
زندگی کرد؟
می نویسم که فراموش نکنم
می نویسم که بدانم
می نویسم که درس بگیرم
می نویسم که تجربه نشود
می نویسم که به خود قول دهم
می نویسم که فقط خود باید مراقب خود بود و دگر هیچ.
توقع را صفر کن، تلاش ات را صد.
اگرچه از درِبسته پُر است دنیایم
ولی کلیدِخیالت ،امیدِمن شده است
کاش روز و روزگار بهتری پیدا شود..
یک رفیق اهل دل یا دلبری پیدا شود
بر لب سرد زمین مانند آغاز بهار.
از صدایِ بُلبلان شور وشری پیدا شود
باز باران با سخاوت، دشت را مهمان کند
در گلستانهایِ ما گل پیکری پیدا شود
یا برای حال ما و حال...
زن، ریشهی زمین، آواز آسمان
زن، تنها یک واژه نیست…
نام دیگر زندگیست، جاری در نبض جهان، در تپش قلب تاریخ.
زمین، بی او بیحاصل است، آسمان بی او بیستاره.
زن، نغمهایست که لالاییهایش خواب را به جان جهان میبخشد،
و فریادش دیوارهای خاموشی را فرو میریزد.
او، در میان...
🌷🌷🌷
هر روز؛ هر شب،
حنجرهی احساسم،
تو را با تکرارِ محبّت،
تلاوت میکند؛
و تو،
با حلاوتی گیرا،
برفِ شادیِ سلام را،
سوی پنجرهی احساسم،
پرتاب میکنی؛
و شکوفهی پرشکوهِ درونم،
در بورانی از:
❤️عشق و احساس،❤️
بهاری میگردد...
نوری به خلوت این شب اختر نمانده است
هر طرف دشمنی است و یاور نمانده است
دریای بغض و غصه به جانم خروش کرد
قویم شکست طاقت و لنگر نمانده است
از نای خسته نغمه شادی نمی تراود
دیگر نوای مستی و ساغر نمانده است
گفتم که عشق مرهم دردم...
شکرِ ایزد،
کاین نهان،
پُرشور و شر،
هست و،
جوان؛
زین سبب،
هرگز نمی گوید که من،
درمانده ام...
پرورבگارا בر این ماـہ مبارڪ رمضاט نظرے کن بر چشم هایے کـہ با اشک ا؋ـطار مے کننـב
نظرے کن بر בل هایے کـہ بغض בارنـב و سکوت مے کننـב..
پرورבگارا نظرے کن بر غیرت پـבرانے کـہ سر سـ؋ـرـہ شرمنـבـہ خانواבـہ هستـב..
پرورבگارا בر این ماـہ مبارڪ نظرے کن بر בلهاے...
به آرزوهایم قول پرواز ب اوج را دادم..
بر روی بالهای موفقیت خود را رها میسازم و ب سمت بالا اوج می گیرم بذر امید در دلم روئیده است..
کهکشانی که مرا با خود
تا ثریا میبُرد،
از شانهام گریخت.
حالا...
آفتاب دانه میپاشد
**تا سایهام بلندتر شود
بادهای تند، او را میزنند
اما هر بار، سر بلندتر میکند
سختیها را به آغوش میکشد
چون کوهی استوار، نمیترسد، نمیلرزد
بارانهای خروشان، رویاهایش را شستوشو میدهند
اما در دلش شعلهای همچنان زبانه میکشد
دلش پر از عشق و باور است به زندگی
که پس از هر طوفانی، آفتاب خواهد...
✐✎✐✎✐ اے בوست ناراحت نباش
غم ما בر باراט پاییز باریـבـہ شـב
بهار בر ،راـہ است
شکو؋ــہ هاے امیـב ریشـہ زבه..
گل هاے بهارماט روئیـבـہ است
بخنـב اے בوست..
باراט پاییزے گذشت، בلت را بهارے کن
غنچـہ ها ے امیـב בر حال شکو؋ـایے است.،
تمام زخم ها را ب جان میخرم..
نوش داروی من امید ب خداست..