متن خستگی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات خستگی
Lyrics music AliAslankosh Name sedam kon
♫♫♫
میشنوی صدای گیتار کوک نیست
دیگه اونی که با من بود نیست
میشنوی گرفته صدام
صدام کن که حالم اصلاً خوب نیست
تو صدا بزن بقیش با من
یه صدا، صدام کن نامرد
دنیام بودی از وقتی رفتی
دنیام بی تو خراب شد...
من از خستگی هایم هم خسته شده ام
از بی پنا هی هایم
من حتی از خودم هم فرار میکنم
از احساساتم
من در هیاهوی این تلاطم حال ویران خویش دست و پا میزنم
مرگ را صدا میکنم
من طناب دار یک زندان فرسوده در دورترین نقطه شهر را می...
نقاشم
میکشم درد و تنهایی آیا میشناسیدم؟
نقاشی ناشناخته از دیار غربت
با کوله بار خستگی
خسته ام از خستگی
نرگس چشم تو و مَردم شهر چشم من
چه تناقض بی رحم زیبایی
چه زیبایی بی رحمی
یا رب مباد که نقاشی در غم باشد
نقاشم
نقاشی گمگشته در سرای...
اتفاقاتی بر این تن گذشته است که خستگی اش نه با ایستادن وَ نه با مدارای چندین ساعته ؛ بهبود نمیابد.
ریز به ریز این تن را که جستجو کنی ، وقایع تلخی می یابی که با هیچکس مشترک نیست!
بااین درون آشفته،
بعید نیست که خزانمان فرا رسیده باشد....
خسته ام!
خسته از اینگونه دوام آوردن...
تا کی در نصیحت های دیگران غرق شوم و خواسته ام را با تازیانه نوازش کنم.
گاهی نصیحت از روی دلسوزی، تحقیر تؤام با آگاهیست.
مخالفت کردم با انگشت اتهامی که از روی دلسوزی به سمتم نشانه رفته بود و در آخر متهم...
بعضیا فکر میکنن قلب ما ایستگاه بین راهی هستش که هر وقت خسته شدن بیان استراحت کنن و خستگیشون که در رفت دوباره برن.
عشق تو از بس که ویران کرد رویای مرا
شعر دم شد تا بنوشد خستگی های مرا
در خیالم با تو بازهم زیر باران مانده ام
میکند خیس باز تمام خاطره های مرا
تا آنجا راهی نیست،ولی نآیی نیست
خسته ام خسته ز دردی ناگفتنی
خسته از باران های گاه و بی گاه چشمانم
خسته از راهی که نرفته تمام میشود
خسته از شب های بی پایان ِ زندگی ام
خسته از آغوش های خالی ام
خسته از دل کندن ُ رفتن
ای کاش این خستگی هایمان جسمی بود...
زندگی آنقدر بالا پایین داره که گاهی با خودت میگی آه خسته شدم کی قرار تموم میشه هیچ وقت با خودت این فکر رو کردی چرا داری این حرف و میزنی؟یه نگاه به خودت و زندگیت کن ببین چیا داری که بقیه حسرتشو میخورن بعد یه نفس عمیق بکش و...
خسته ام خسته تر از هر چیزی
خسته از خستگیِ خستگی ام
ارس آرامی
آرام در را باز کرد
قدم های کوتاهش را یکی پس از دیگری جلو میگذاشت و حرکت میکرد
ساعت آمدنش کمی دیر بود
نمیخاست کسی را بدخواب کند
هرچند..
قرار بود دیروز برسد ولی خب...
ملوانی بود و دریا...
دریا بود و بدحالی...
بدحالی بود و موج..
موج بود و...