سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
کتاب شعرم روی دستم مانده بود ،هیچ ناشری قبولش نداشتمی گفتند :هیچ کس با اینها عاشق نخواهد شد و هیچ عاشقی با شعرهای تو برای معشوقه اش پیام نمی فرستد .هنری در آن نیست نه ایهامی ، نه آرایه ای راست می گفتند ،آنها همه تو را کم داشتند و من نام تو را به شعرهایم اضافه کردم و حالا هر که از کوچه شعرهایم رد می شود بوی یوسف را می گیرد و هر که می خواند دهانش پر از شیرینی عشق فرهاد می شودچه شعری شد ،شعر تو...