پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
رقصیدن گیسوی تو در باد قشنگ استگیسوی تو ھم بسته ھم آزاد قشنگ استپیراھن گلدار تو از جنس بھار استآن غنچه که از دامنت افتاد قشنگ استتو چشم نگردان که دلم تاب نداردتردید ندارم که لبت شاد قشنگ استبا خاطره ات زنده ام و شاد چنان کهدر گوشه ی زندان کنمت یاد قشنگ استمن خانه خرابت شده ام گرچه بگوینددر کار جھان خانه ی آباد قشنگ است...
گره می زنم سبزه ھاتا بماند عاشقی در اینجاو قسمت را به رود می سپارم گفته باشم منتظر باش!به تو می رسدھمه چیزم مال تو ست حتی من برای تو...سیزده را به در کردمتا نحسی میان من و تو بدرود بگویدمثل سبزه بر زندگیم سبز باشکه با تو ھمیشه بھار است برایم عیدی می آورد...کنارم باش! تو که باشی ، ھیچ روزی نحس نیست......