پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
سیزده بدروقتی زیباست کهدست هایمان به هم گره بخورندنه سبزه ها...
سال هاستبهار که می آیدمنتظر طلوع آفتاب سیزدهمین روزمسبزه زارهاصدای قدم هایت را خوب می شناسندامسال اما ...نیت کرده امدلم را به دلت گره بزنمزهرا جهانخواهی_باران...
سبزه ها را گره ای کور مزن تا شایدیک نسیمی نظری کرد به هم برگشتیم...
در به در می شودبه دنبال نگاهت خیالمآن گاه که باشی سیزده بدر خواهد شد...
سبزه در دست تو و چشم من اما نگرانکه گره را به هوای چه کسی خواهی زد...
از جنگل و از کوه، گذر خواهم کردسرتاسر دشت را خبر خواهم کردتا سبزه گره زنیم با خاطر شادمن سیزده را با تو بدر خواهم کرد...
تمدن کهنه و فرسوده باورهای یخ زده ،تا کی باید همچون کوهی از یخ بر روی اقیانوس باورهایمان شناور بماندگاهی باید همچون بهار پوست انداخت و همچون گل جوانه زد گاهی بی هیچ بهانه باید خندید باید دوست داشت وباید آغوش گشود برای سَرریز شدن لیوان محبتعادت هایمان همانند چمدانی کهنه ای می ماند که هرسال با خود همراه سال جدید میکنیم وغافلیم از خانه تکانی دلی که غبار گرفته وچرک آلودستگاهی یادمان میرود که برای خودمان یک شاخه گل بخریم و به مهمانی دل...
سنتی ترین زن شهرمی شومسبزه ها را گره می زنمآرزو میکنمبه خیال خودمنحسی را بدر کرده امدم غروب همبه همه خواهم گفتتو عاشقم هستیکه دروغ سیزده را همگفته باشم......
بزرگتریندروغ سیزده راجلوی چشمانت خواهم گفت...دوستت ندارم......
سبزه را من به هوای توگره خواهم زد...که «تو» دنیای منیسبز بمانی همه عمر!...
سیزده بدرتون مبارک ..روز طبیعت تان خوش خرامگردش روزگارتان نیکو مرامگذر ایامتان به کاماسب مرادتان همیشه رامدل و جانتان همیشهبر مدار شادی و آرامش مستدام...
سیزده را به در کردیم...باز هر سال پشت در است این در به در...
امسال هم چنان همه ی سال های پیشاین سیزده بدون تو باید به در شود...
سبزه را من به هوایِ تو گره خواهم زد که تو دنیایِ منی، سبز بمانی همه عمر! ...
سیزده آمد و در رفت ولی نیست بهار/همه در کلبه نشستیم و جهان در بدر است...
سبزه ها رو بیخیال بیا سیزده_بدر دست هایمان رابه هم گره بزنیم و آرزو کنیم که تا ابد این گره باز نشود...
امسال دل را گره زده ایم به سبزه هاییکه درخانه قرنطینه اند،یادمان باشد،اینیادگار اجدادی را از یاد نبریم،سیزده ی تان خجسته وفرخندههروز نوشتند،که نحس است، سفریک تابلو با علامت ایست ، خطرخورده ست گره، همیشه با ما ،هرچندیک سیزده و هزار. اما و. اگر...
سیزده بدر هزارو سیصد و نود و نه مبارکبه امید سلامتی دنیا...
سیزده ات بدر با دل خوشبه امید باز شدن تموم گره های زندگیتو رسیدن به همه ی آرزوهای قشنگت......
فردا پرکارترین روز سال است برای منباید گره از تمام سبزه های این شهر باز کنممبادا کسی تو را آرزو کرده باشد...
سیزده را همه با یار،من اما تنهابه هوایت گره را روی گره خواهم زد...
امسال ما به دشت و بیابان نمی رویم با دیگ آش رشته لواسان نمی رویمبا سبزه مان به پارک و خیابان نمی رویم حتی به جمع خوب عزیزان نمی رویمدر خانه ایم که حال همه خوب تر شوداین سیزده به خیر و سلامت بدر شودسیزده بدر مبارک ...الھی در پناهِ پروردگاربلا از تمامیِ عالم بدور باشد و…با خانه ماندن مان...همه...شاد و سلامت باشیم…...
امسال سبزه ای نداریم بہ آبِ رواڹ بدهیم و…ماهی قرمزی نداریمتا در رود خانہ ها رها ڪنیم……امّا هزاران هزار آرزوی خوب داریمبرای قلبِ پاڪ و سادهٔ هم…………برایِ آنھایی ڪہ بیمارند………یا داغدار………یا پرستارِ بیماران و طبیبِ دردمندانو هزاران هزار امید و آرزویِ خوب داریم………برای ۳۵۲ روز آینده…………………آرامِ جاااااانم………سیزده بدرت مبارڪ…الھی در پناهِ پروردگاربلا از تمامیِ عالم بدور باشد و……با خانہ ماندن مان………همہشاد و سلامت ...
صبح سیزده بدره،پاشو سبزه رو بیارمهمون طبیعتی،بهترین روز بهاریک بغل آرزو کن،سبزه رو گره بزنتا که در زندگی تون،نباشه نحسی تو کارسیزده بدر مبارک و با دل خوش...
دستان گرم تو زیر سر من چه می کند شاید دروغ سیزده بدرخواب دیده ام......
گره می زنم سبزه ھاتا بماند عاشقی در اینجاو قسمت را به رود می سپارم گفته باشم منتظر باش!به تو می رسدھمه چیزم مال تو ست حتی من برای تو...سیزده را به در کردمتا نحسی میان من و تو بدرود بگویدمثل سبزه بر زندگیم سبز باشکه با تو ھمیشه بھار است برایم عیدی می آورد...کنارم باش! تو که باشی ، ھیچ روزی نحس نیست......
بعد از تو سالھاست زندگی نحس استچگونه سیزده را به در بکنم؟!!!من سالھاست سبزه ای گره نزدمشرم بر منبعد از تو آرزویی اگر بکنم....
عید است و زمین تازه مسلمان شده استِ از برکت عشق، دلم گلستان شده استگر سیزده ی عید گره زنی سبزی رابخت تو بلند و درد درمان شده است...
جامه ھای عید را به تن کنیدسیزده ز ِ سر برون کنیدلحظه ھای شوم قرن سیزده ،ازاین سرا برون کنیدسیزده بدر کنیدسیزده ،ھزار تکه میشود به دست توخنده سرکنیدسیزده ھزار مرتبه دعا کنیدسال ،سال ِمرگ لشگر غم استجامه نوکنیدسیزده از این سرا به در کنید...
و تومیرویبی منکه گره بزنیسبزه ی تمام خاطره ھامان راو دور کنی از خودتتمام مراسیزده فرصت خوبی استبرای دور کردن نحسی!شاید ھم حق داریگره بزن تمام خاطره ھامان راشاید سال خوبی باشدبرایت... بی من...
اگه سیزده بدر ھر سال تو آرزوی من بودیامسال خودم ارزوی خودممتو منو ارزو کن...
سیزده را بدر می کنندباز ھر سال پشت در استاین در به در...
سیزده را می ستایم چون که او روز خداستنیست فرقش با دگر ایام،روز سبزه ھاستاز ازل تدبیر حق شد،روزھا را پی نھادروز سبزه،جز مگر آیات سبز کبریاست؟ماه و خورشید و فلک چون جملگی بر پا شدنداین طبیعت،سبزه و گل ،رحمت رحمان بپاستگر شنیدی نحس باشد ،روزِ ِ شیرین خدایبر حذر می باش جانا،چونکه فکرت بر خطاستسالھا بگذشت وآن را ،چونکه توفیری نبودنام او روز طبیعت گشت و در شور و نواستچون بدر شد سیزده افکار کوتاه و پلیدجمله بیرون شد ز سر،احوال خو...
بی خیال آیین سیزده بدرمدتھاستگره زدم دلم را به دستتتا دستی توان جدا کردنش نباشد...
گره زدم به یاد توسبزه ای از جنس امیدبازم رسید سیزده بدرُ خورشید عشق میده نویدُ خورشید عشق میده نویدسبزه رو وردار و ببربزن به دشت و دریاباشه که دربدر بشهتموم غم و درداتموم غم و درداغصه ھات و باد میبرهخنده میشینه رو لباتبه سرخی سیب ھفتسین قسمدور میشه این درد و بلاتدور میشه این درد و بلاتبرو به آغوش بھاربه کوه و دشت وسبزه زارگل میریزم روی سرتطبق طبق و ھزار ھزارطبق طبق و ھزار ھزارواست توی باغ دلمنھال عشق و می...
سیزده بدر رسید دگرمرغ سحر داد این خبرجانب گلزار ودمنبار کنید بار سفرنسیم باد فرودینوزد به جانب زمینخیمه زدند شکوفه هاچنان که لشکری زچینبادام وبه شکوفه زدچتری به سر بنفشه زدشب بو وزنبق بنفشتور سفید فرشته زدبه کهسار وکنار رودصدای نغمه وسرودبه بیشه زار وجنگلابه زنده رود زما درودچهچه بلبلی زباغرفته زباغ صدای زاغموسم گل شدوچمنقهقه ی کبک به راغکنار باغچه وسمنبه پیش یاس ویاسمنبه جویبار و زیر بیدبه روی فرشی...
عید آمد و تمام شدسیزده بدر شروع شدگره زدم سبزه رابھار به دیدن اورفت و گرفت سبزه راسبزه به دست بھاربا شوق دیدار آبدر آب رود رھا شدسیزده تون بدر شدسیزده بدرتون مبارک...
آرزوھایت رابه دلم گره بزننکند دیر بیایی وسیزده بدر شود...
منم زخمی دلتنگی در این سیزده بدرھمچو مجنون بی لیلا،ھرکو در به دراین غم جانسوز عشقت نازنینندانم کی زمان،آید به پایانش دگر...
بازھم امسال (سیزده بدر)من به دنبال گره ای ھستم به سبزه ایدر این روز...سبزه ای پر رنگ با گره ھایی زیاد از دستان ھمان دخترک شرقی پا لخت...آن دخترکی که لب پای رودخانه احساسم... رو به سوی من ایستاده بود...و آرامش وجودم را با حضورش به ھم زد و رفت....
همه می روند به باغ، سیزده به در کننداز بد و آفت و شر، به صحت گذر کنند !چون که از نگاهشان، نحس و نامبارک استسیزده! و باید از، این عدد حذر کنند !سیزده مثل من است! بدشگون و بدبیاربی گناه به چشم بد، سوی او نظر کنند !من و این عدد فقط، جرممان بخت بد استتا که می رسند به ما، فکر بد به سر کنند !وای از این خیال بد، که به ناروا برندهرچه و هرکه بود، ریشه اش تبر کنند...
خوبی سیزده بدر امسال اینه که هر جای خونه چادر بزنیمبه دستشویی و آب نزدیکیم!...
سبزه در دست تو و چشم من اما نگرانکه گره را به هوای چه کسی خواهی زد …!...
ساقی گل و سبزه بس طربناک شده ست / دریاب که هفتهی دگر خاک شده ستمی نوش و گلی بچین که تا در نگری / گل خاک شده ست و سبزه خاشاک شده ست(با آرزوی روزی شاد در کنار طبیعت)...
با سلامکلاسهای آموزشی سبزه گره زنی آغاز شد !گره ازدواجگره کنکورگره جدایی !گره ملوانی !دوبل گره !گره کور !با تضمین بروارده شدن آرزو !(گارانتی تا سیزده سال بعد !)...
ببین میخوام یه چیزی بگم بهت ولی حساس نشیا !امسال اگه خودت رو هم گره بزنی به سبزه فایده نداره !تو خودت کمپانی نحسی هستی !...
نمی دونم چی شد سیزده بدر شد / گوشم از جیغ و داد و نعره کر شدبه یاد تعطیلات رفته از دست / غم و غصه کنارم همسفر شداز آجیل شب عید مونده تخمه / تموم پسته ها زیر و زبر شدرو پیچ و تاب سبز سبزه ی عید / گره از بخت ما هم کور تر شدعروس تنگ من ، زندانی عید / از آن قصر بلوریش به در شددروغ سیزده هر ساله ی ما / عجب عیدی به نیکویی بسر شد !...
سلامتی اونایی که حتی یه دونه سبزه هم گره نزدن ولی یه عمریه دلاشون به هم گره کور خورده !...
عزیزانتوجه داشته باشید که اگه زیاد محکم گره بزنید که سبزه پاره بشهبختتون کور میشه و میترشیدسیزده بدر مبارک !...
کوچه باغی و صفایی و کمی خاطره و …سر من شانه ی تو پای همین پنجره و …شب و عهد من و تو سیزده فروردینسبزه ی پای درخت و زدن یک گره و …...