در دل من چیزیست ؛ مثل یک بیشهی نور مثل خواب دم صبح ! و چنان بیتابم که دلم میخواهد ، بدوم تا تهِ دشت ، بروم تا سر کوه دورها آواییست ، که مرا میخواند