آنچه می خوانند ماتمْ بی گمان نوروزِ ماست...
میدوختم به قامت حُسنش لباسِ وصف دردا که اطلس سخنم خوشقُماش نیست
غافلی از دردِ من، با آنکه احوالِ مرا کودکِ یکروزه داند، کورِ مادرزاد هم
این سر که ز اندیشه مرا بر سر زانوست گر بر سر زانوی تو می بود چه می بود؟