شنبه , ۲۹ دی ۱۴۰۳
در سنگر ایستاده ایمزمین، بوی باروت گرفتههوا، رنگ شب استو ستاره هایی که از آسمان گریخته اند.پدرم رفت...دستش پرچم بود و نگاهش آخرین وداعی.گفت: اینجا ایران است!ایران من...ایران تو...پشت آن کوه ها، مرزی نیستو مرز میان قلب های ما و خاک،شرافتی است به رنگ سرخ.مادر خواب دیدکه جنگ پایان خواهد یافتاما خوابش، بوی گریه می داد...امروز، فرزندان شما ای شهیدان!پرچم تان را از دست خاک گرفته اندو هنوز فریاد می زنند:اینج...