متن سامان امیری رامشه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات سامان امیری رامشه
در سنگر ایستاده ایم
زمین، بوی باروت گرفته
هوا، رنگ شب است
و ستاره هایی که از آسمان گریخته اند.
پدرم رفت...
دستش پرچم بود و نگاهش آخرین وداعی.
گفت: اینجا ایران است!
ایران من...
ایران تو...
پشت آن کوه ها، مرزی نیست
و مرز میان قلب های ما و...
عشق،تجلی خواسته ها و نداشته هاست
عشق،تله ای برای دل آدم هاست
عشق و مرگ از هم بدورند امّا
عشق،مرگ غم دل انسان هاست
راه زندگی کردن است
فرار از دره مرگ
مسیر مردن است
دوری از زندگی
هردو سخت هستند
کمی دشوار
هردو متفاوت هستند
بیش از حد عجیب
معانی را بیاب
کلمات را درک کن
آنگاه است که میابی
راه درست را
راه را بیاب
از همه کمک بگیر
کسی کمک میکند کسی کمک نمی کند
کسی کمک های صادقانه و کسی کمک های خبیثانه
مهم نیست
مهم یافتن راه است
راهی که کمک میکند
به تو و دیگران
آه که این دل دیگر
از خود خبر ندارد
آه که این غم
دلیل بودنش را نداند
طولانی شد ایام جدایی
آه که روح دیگر؛
جسم،ندارد