شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
بال جنمتا دیده را به جوهر نم آفریده انددل را بپای غصه و غم آفریده آندهر چند غصه فراوان و غم زیادگویا به جای شادی کم آفریده اندبا نغمه های ساز گسل های زندگیزیری به اوج گوشه بم آفریده انددنیا بهانه بوده که ما باخبر شویماین عرصه به خاک عدم آفریده اندآهسته تر برو که زمان با تو می رودای گل تو را قدم به قدم آفریده اندآری اگرچه شعله بجانی نهاد و رفتپروانه را به بال جنم آفریده اندبیهوده نیست طالع و اقبال هر کسیعش...