نسیمی غافله میره به بندر نمیدونم کجا میندازه لنگر به قربون دو زلف بور دلبر خرابش میکنه گرمای بندر چشام از راه دوری سو نمیده زبونم میل گفتگو نمیده هزار و یک گلی چیدم ز صحرا یکیش مانند یاروم بو نمیده چشام از راه دوری سو نمیده زبونم میل گفتگو...