پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
به نامِ شهریور...."دست پاچه فرزندِ سال"....دست پاچه یِ بستنِ بارُ بنه یِ گرما....دست پاچه یِ تمام شدنمرزِ سبزی تابستانُ و زردیِ خش خش وارِ پاییز....به نامِ شهریور...با عصر هایی کشدار و شب هایِ غم آلوده یِ رفتن....شهریوری که تویِ گوشِ تمامِ روزهایشصدایِ زنگِ مدرسه ها پیچیدهو مثلِ طفلِ فراری از مکتبدلش پیچ میخورد و سرش تاب....به نامِ شهریور....که بادِپاییزی تنِ رنجورش را میلرزاند و گرمایِ مردادیهنوز تویِ رگ هایش ...