پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
دخترم؛می دانم روزی قلب خانه ای خواهی بودکه چشم هایش با وجود تو برق خواهد زدو ستون فقراتش وجودتو را جشن خواهد گرفتمی دانم روزی نقاش ماهری خواهی بودو در روزهای خوب زندگی اتعکس مامان، بابا و داداش را خواهی کشیدهمان طور که اکنون با دست های کوچکتکه با بوسه های من می شکفدهر روز عکس چهارتایی امان را می کشیو چه ذوقی میکنم وقتی روی دیوار نصبش میکنیمن به داشتنت افتخار می کنمو می دانم این روزهای افتخاریک روز نه...دو روز نه ...ب...