شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
روزی که دختر دار بشمبه دخترم میگم منتظر نباش کسی خوشبختت کنه ، خودت برو دنبال خوشبختی ...بهش میگم دخترم تو قراره روزی مستقل بشی ...نه من نمیخوام بهش بگم که آخرین مرحله موفقیت یک"دختر" توو مملکتمونعروس شدنو خونه بخت رفتنه !!!نمیخوام دم به دیقه تو گوشش بخونمقراره روزی مادر بشی ...بهش میگم عروسکم تو قراره انسان موفقی بشی و تو این راه نیازی نداری که عروس بشی ، احتیاجی نداری مردی با اسبی سفید و این چرت و پرتا بیاد دنبالت !مشک...
دختری که موهایش را نمی بافد،چیزی در درون او کم است. ساده از کنار او نگذر.دختر اگر جلوی آینه با موهایش دلبری نکند،از دختر بودنش خسته شده است.دختری که شعر های غمگین می نویسد اما موهای خود را دیر به دیر شانه میکند،دلگیر است.اوج غمگین بودنشان زمانیست که قیچی را در دست میگیرند.دختر های احساسی معمولا موهای بلندی دارند و اگر دل از موهایشان کندند قبل تر از آن دل از احساسشان کندند.دخترم باید با موهایش جلوی آینه دلبری کند و من قند در دلم آب شود....
دخترمروز تولدتهر چه پول داشتمخرجِ کاشتنِ درخت کردمدلم می خواست با آمدنتحالِ این شهر خوب شودنفسی تازه کندجایشان را نپرس، نهنمی گویم.این ندانستنِ زیبااین رازِ قشنگ پیشِ بابا می مانددوست دارم سال ها بعدپای هر درخت که رسیدیفکر کنی برای تو سبز شدهبرای تو شکوفه دادهو برای تو سایه انداخته ست.رسول ادهمی...
روزی اگر دختری داشته باشم ،اجازه می دهم موهایش را بلند کُنَد و بریزدشان روی شانه هایش...آنقدر در بغل می گیرمش،و نوازش می کنم دستها و پاهایش را،که دلش هرگز هوای آغوشِ هیچ غریبه ای را نداشته باشد ...شانه ای از بلور می خرم برایش،و تار به تارِ گیسوانش را می بافم،تا دلش نگیرد از بی محلّیِ آدمهای یخ زده ...یک روز صدایش می زنم رها ،تا بداند دلش فقط باید برای خودش باشد...برای خودش شور بزند...روزِ دیگر نسترن و نرگس ،تا بداند با یک ...
سفید ی موهایم را نخ می بندم تا کودکانه هایت را بادبادک شوم. دخترم دوستت دارم....
دخترم خدا باد را برای گیسوان تو آفرید...
دخترک قشنگم سطر به سطر این خط خطی هارا برای تو مینویسم تویی که احتمالا تمام جان من باشی، دخترم ریاضی و جبرو شیمی بخوان اما ادبیات و موسیقی را بیشتر، عروسک هایت را محکم بغل بگیر اما آرزوهایت را محکم تر! نازنینم نکند امیدت را میان شلوغی این دنیا جابگذاری، باور کن سردترین زمستان ها هم به بهار رسیده اند، فرشته ی کوچک مادر نکند فراموش کنی عاشق شوی و عاشقی کنی...راستی گفته بودم وقتی دامن صورتی گلدارت را تن میکنی چقدر دلبر میشوی؟ یا وقتی گل سر آبی رنگ...
دخترم؛می دانم روزی قلب خانه ای خواهی بودکه چشم هایش با وجود تو برق خواهد زدو ستون فقراتش وجودتو را جشن خواهد گرفتمی دانم روزی نقاش ماهری خواهی بودو در روزهای خوب زندگی اتعکس مامان، بابا و داداش را خواهی کشیدهمان طور که اکنون با دست های کوچکتکه با بوسه های من می شکفدهر روز عکس چهارتایی امان را می کشیو چه ذوقی میکنم وقتی روی دیوار نصبش میکنیمن به داشتنت افتخار می کنمو می دانم این روزهای افتخاریک روز نه...دو روز نه ...ب...
دخترم آمدی به دنیایم عطر گل پخش میشود با تو بوسه ات روی گونه های پدر زندگی بخش میشود باتو بغلت میکنم که ناز شوی و ببوسم تو را که لوس شوی ارزو میکنم بمانم تاتو به دست خودم عروس شوی دخترم ، ناز من غزل بانو شاعر بیت های ناب پدر تو کمی ناز کن خریدارم همه یک جاست با حساب پدر کاش میشد برای من باشیمثل عیسی شوی و من مریم کاش میشد بدون مادر هم دخترم باشی و برای خودم...
ببین چطورپرنده ها بر پلک های من بال می زنندو ابرهابخت بلند پیشانی ام رابارانی کرده اندهمه چیز این جهان به سایه پناه برده استفقط دگمه های پیرهن تودر افتاب می درخشدمیله های بافتنی مادربزرگم رابا آن دست های سفید کم تحمل می بینمکه شالی بارانی برای تو می بافندو آواز میخواندکه ای مرد مه گرفته!پرنده ها بر پلک های دخترم بال می زنند...
دخترم ناز نما ناز توخریدن داردیاس من خنده بزن خنده شنیدن داردگل من تا که توانی به جهان عشق بورزعشوه وعاشقی این گل بی خار چه دیدن دارددخترخوشگل بابا سخن از یاس بگوعجب از بوی خوشش لذت بوییدن داردسال نو أمده و سال نکو درپیش استبهر بابا دختری میل پریدن دارد...
عاشق شو دخترمتا وقتى زیر سایه عشق بمانى همه چیز خوب است ، مشکل از جایى شروع میشود که عشق را فراموش میکنیم و خوب یا بد معشوق را ، پای عاشقى میگذاریم …. عاشق شو دخترم … جهان به بها و بهانه عاشقى پابرجاست ، و عاشق تنها ناجى جهان خواهد بود .عاشق شو دخترم ، اشتباه و درستت را همراهم …. عاشق شو دخترم ، زیبایى تو شایسته تحسین شاعرى عاشق پیشه تر از توست که از گیسوى تو ماندگارى به اثار جهان اضافه کند … عاشق شو دخترم و نترس از شکستن ، که شکستن یعنى تکثی...
دخترم! نگران فردا نباش خدای دیروز و امروزت ،فردا هم هست فرداهایت قشنگ دختر گلم...
دخترم! برای پدر و مادرت میلاد تو شیرین ترین بهانه ایست که می توان با آن به رنج های زندگی هم دل بست و در میان این روزهای شتابزده زیست. روز تولد تو معراج دست های من و مادر تو است وقتی تولدت را شکر می گویم و عاشقانه می گویم تولدت مبارک دخترم....
دخترم روزی که تو به دنیا آمدی، من متولد شدم و از آن روز هم دخترم شدی و هم همه چیزم. دار و ندار مادر، تولدت مبارک....
دخترم انروز که نوید امدنت در ذره ذره وجودم تابیدآنروز که از خبر چنین حادثه عظمایی بند بند وجودم از شادی و شعف از هم گسستآنروز دانستم که تو تمام زندگی ام هستی ……..دوستت دارم تا بی کران ها...
من برای امروزی که تو را ندارمناراحت نیستم!ناراحتم برای چهل سالگی ام،آنجا که به بهانه ی یک شعر،یک آهنگ،به یادت میافتم؛و به دخترم لبخند می زنم ...من برای آن لبخند که درد دارد، ناراحتم......
دخترم ..دنیای منبه “تو” که میرسم مکث میکنمانگار در زیبایی اتچیزی را جا گذاشته ام…در صدایت آرامش را…در چشم های مشکی ات زندگی را…در صورت مثل ماهت،مهربانی را…در “تو” تمام من رابه”تو” که میرسم مکث میکنم…...
دخترمتو فرشته نگهبان منى.. بهانه تحمل سختى هایم..به خاطر تو مى جنگم و کار مى کنم.عجیب است اشکهایم که براى تو مى ریزند آرامم مى کن..و در هر خنده شیرینت امید را حس مى کنمدختر کوچولوی نازنینم دنیا مکانى تکرارى است اما تکرار این روزها با وجود تو زیباترین تکرار زندگی ام است....
دختر کوچولوی زیبای من، جهان با خنده های تو معنا خواهد داشت.. با تو بهار که لبریز شکوفه هاست ، دیدن دارد.دخترم چون تو هستی شمعدانی های لب پنجره، این گونه زیبا گل کردند و عطر سیب، معنا دارد.با تو پدر معنا پیدا می کند، و مادر بهشتی می شود....
دخترم !ساعت ها از بر داشتن جنازه ام گذشته استخسته ام-از گوشه ی این تابوت بوی بی رحم نعنا می آیدبوته های سبز نعنا را کنار قبر مادرم کاشته بودماین روزهامویرگ های دستم به بن بست رسیده اندو چشم هایم به تاریکی تابوت عادت نمی کننددیدی چگونه خودم را در دست هایش ریختمبوی نعنا می آیدبوی بی رحم نعنا...
نگاه کن که چشم هاچطور خاک می شوندچگونه لحظه های بدنخاطره خاطرهبر باد می روند-دخترم !ساعت ها از بر داشتن جنازه ام گذشته استخسته ام-از گوشه ی این تابوت بوی بی رحم نعنا می امدبوته های سبز نعنا را کنار قبر مادرم کاشته بودماین روزهامویرگ های دستم به بن بست رسیده اندو چشم هایم به تاریکی تابوت عادت نمی کننددیدی چگونه خودم را در دست هایش ریختمبوی نعنا می آیدبوی بی رحم نعنا...
دختر مومثل خودت تربیت کنهمونقدر با حیاهمونقدر نجیبهمونقدر مهربونهمونقدر دوست داشتنی...فدای مامان خوشگلش و دخترم بشم...
دخترمزندگی من!سوسوی امید در منروشنی منمن می توانم هرکاری انجام دهمبله، هرکاریفقط برای تو!...
جانِ دلمعروسکمدخترممث نور به دلم تابیدیآرامشِ جانم شدی و بهترین حس عاشقانه دنیا را به من هدیه کردیداشتنت حس عجیبی است که فقط من دارم...
آرام جانمدخترمهر صبح که پیشانی ات را میبوسم و نگاهم در نگاهت گره میخوردخدا را شاکر میشوم بابت داشتن هدیه ای چون تو...
خوب ترینمدخترمآمدنت آغاز عاشقانه های من شدخانه ام با نور تو روشن شد و رونق گرفت...
گل دخترم تو بهانه زندگی منیچشمانت دریا و عطر تنت چون عطر بهار نارنجبا تو دانستم زندگی زیباستبا تو دانستم معنای مادر بودن راعاشق شدن را...
دخترمخانه ام سوت و کور بود و دلم غمگین از نداشتن توخدا به حالم نظر کرد یک دنیا خوشحالی به زندگی ام بخشیدعشق تو بهانه شد و غم دنیا فراموشم شد...
دخترم! تو نور را برای روشن کردن روزهای زندگیام به ارمغان آوردیدخترم! تو شادی را به شیوه عاشقانه خودت به ارمغان آوردیدخترم! تو یک شکوفه هستی که از عالم بالا آمدهیک گنجینه خاص و زیبا برای عشق!...