پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
از همان روز ازل ذکر تو شد درمانمبر سر کوی تو عمری ست که سرگردانمآن کویرم که به لطف تو گلستان شده استمیوزد رایحه ی عشق تو در بستانمدر دلم حسرت گندم شدنی بوده و هستدانه ام منتظر معجزه ی بارانمتا کبوتر شدنم راه زیادی ست ولیهرکجا هم بروم جلب همین ایوانمقول دادم به جز از بام تو گندم نخورمتا نفس هست وفادار به این پیمانمغم فردا نخورد هرکه شود زائر توتا سبکبال شوم در طلبت می مانمهمه جا سفره ی لطف تو مهیاست رضا...
[ بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیمْ ]-•بهشتِ رضا•-به قول معروف میگن مشهد بهشت رضا، واقعا هم انگاری رفتی تو بهشت، اونجا همه چیز رنگ و بوی خدا رو داره. خادمایی که می بینی با جون و دل خدمت میکنن به آقا و زائرا، مردمی که میبینی هرکدوم تو دلشون دارن دعا میکنن... یکی کربلا می خواد، یکی بچه ش مریضه، یکی خونه نداره و... یه نفر یه گوشه وایساده داره گنبد رو نگاه میکنه و اشک میریزه و حرفها میزنه یا یکی که تماس تصویری گرفته تا طرف پشت تلفن سلا...