متن اعظم کلیابی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات اعظم کلیابی
.
پرواز،کردم بر فراز قله ی درد
حتی نگفت امشب نرو یا اینکه برگرد
دیگر برای بازگشتن علتی نیست
دارد هوای عاشقی ها میشود سرد
کوچه هم مانند من دلتنگ هست وبی قرار
کوچ کرده با پرستو نغمه ی شیرین یار
من برای دیدنش لحظه شماری میکنم
شاهدم این تیک تاک ساعت شماته دار
تا که با نام تو مادر می خورد شعرم رقم
می تراود چشمه های ذوق از چشم قلم
تا به نام نامی ات آغاز،کردم شعر را
بیت ها بیت المقدس شد غزل شد محترم
من در آغوش تو فهمیدم زبان عشق را
در دهانم واژه ها گل میکند هر بازدم...
ریشه در خاک اگر داشته باشی ، حتما
باعث رشد و نُمو دگران خواهی شد
رویت غزل لبهای تو یک بیت موزون است
آهوی چشمانت غزال دشت هامون است
لبخند تو سر چشمه ی سبز،محلات است
لبخند تو سرچشمه ی تلمیح واعجاز است
اخمت به زیبای جزر ومد کارون است
لالایی شب های تو سمفونی موج است
آرامبخش روح چون شور وهمایون است
آرامش محض...
انگار چشمان قشنگت رنگ دریاست!
در ساحل آرامشش یک دشت رویاست
باز ازنگاهت می نویسم ،مثل دیروز
ابیات چشمانت عجب درگیر معناست
مغرور زیبایم، غزل جان گیرد از تو
چون آهوانه بودنت روح غزل هاست
پیشم بمان ،هم با دل من عاشقی کن
چون بی تو این خانه غمین وسرد...
جغرافیای عشق ، مغرور سر فراز
نامت همیشه در تاریخ ماندگار
ژرفای نیلگون ! ای عرصه ی جنون
دریای عشق و خون، موّاج بیقرار!
امید زندگی ،نامت همیشگی
بر پهنه ی جهان چون کوه استوار
با فارس زاده ای هم فارس مانده ای
هر چه بخود تنید ایام روزگار
سرداده...
با دل چه کنم یاران. از عشق نپرهیزد..؟
آرامش جانم را. هربار بهم ریزد.
بی واهمه ازهجران گیرد ره مشتاقی
در گلشن احساسم آشوب بر انگیزد
دارد سر رسوایی با زلف زلیخایی.
یوسف اگر از چنگش با واهمه بگریزد
آئینه در آیینه. پروانه ی بی پروا.
در آتشم اندازد یک...
ساعت دقیقا هشت با باران رسیدم
قطره به قطره آسمانت را دویدم
مثل کبوترهات گشتم دور گنبد
خورشید را هم خادم صحن تو دیدم
تا کم شود. بار گناه از،روی دوشم
از چشم های خویش منت میکشیدم
لبریز ، از عطر حرم شد جانمازم
در سجده ام طعم اجابت را...
از مهر و ماه ، در همه آفاق برتر است
آن بانویی که قم به حضورش منور است
باران شده است تا که ببارد به شوره زار
با او کویر ، دشت ولای معطر است
این میوه ی کرامت و این جلوه ی بهشت
دخت عزیز کردهٔ موسی بن جعفر ...
سلام ای دختر موسی ابن جعفر
سلام ای فاطمه، زهرای دیگر
سلام ای نور چشمان دو خورشید
سلام ای آیـــــــــهٔ ایمان و توحید
به دنیا پا نهادی مهر بانو
به پایت عرش افتاده به زانو
کویر قم به یمن مقـــدم تو
شده گلزار عشقی از یَم تو
دخیل چادرت گردیده...
بار دیگر. رحمت حق بر زمین اعجاز،شد
فاطمه آمد دوباره علت این راز شد
اوست دریای ولا را گوهر صدق و صفا
زینت آرای پدر گنجینه ی حجب و حیا
عصمت وکنزحیا را در جهان منظومه اوست
نور در نور است بانو فاطمه معصومه اوست
عالمه چون فاطمه سرچشمه علم...
خسته ام
خزیده چون کبوتری درقفس
دُرنایی تازه از کوچ پنجره ها از راه رسیده...
گویا پرستویی هستم که به شوق بهار تمام آسمان را شقایق چیده...
خسته ام
انقدر خسته ...
که دلم میخواهد ، خواب ابدی تعبیر پلک هایم باشد...
میدانی ...
دنیا با من نساخت
با ما...
آنکه همیشه از من و از عشق میسرود
این بار پشت جمله اش اما گذاشته..!!!
.
ریشه در خاک اگر داشته باشی ، حتما
باعث رشد و نُمو دگران خواهی شد
خسته ام
خزیده چون کبوتری درقفس
درنایی تازه از کوچ پنجره ها از راه رسیده...
گویا پرستویی هستم که به شوق بهار تمام آسمان را شقایق چیده...
خسته ام
انقدر خسته ...
که دلم میخواهد ، خواب ابدی تعبیر پلک هایم باشد...
میدانی ...
دنیا با من نساخت
با ما...
دور تو میگردم و انگار دوری دورتر
با همه اهل تواضع با منی مغرور تر
اَجر دارد. خنده. بر لب های غمگین آوری
لب ولی تا میگشایی میشوی ماجور تر
میشود هر. هوشیاری بی شک از چشم تو مست
از خماری که شد از انگور هم انگورتر
گفته ای می...
تقدیم به دکتر حسنا محمد زاده
رد پایت گم شده در کوچه ی سبز بهار
باز هم حرفی بزن شعری بگو از آن دیار
از دل حسنای عاشق ،از نگاه حجم سبز
از پری روز ، از زن آتش ، از نگاه انتظار
هر چار فصل، ایران من هم چون بهاران است
اما یقینا شهر گل در چل حصاران است
🌿💕
خوشا به بختِ بلندم که در کنارِ منی
تو هم قرارِ منی هم تو بیقرارِ منی
هر چه نزدیکت شدم، قلبت شد از من دورتر
با همه اهل تواضع. با منی مغرور تر
بیشتر از پیش احساس رهایی میکنم
هر چه در آغوش گرمت میشوم محصور تر
من به هر ساز تو میرقصم تو هم پس شاد باش
من که با هر ساز دارم مینوازم شورتر...
گلپوش حریری از بهشت است حجاب
نازل شده تا شأن تو معلوم شود
چشمم به راهِ تو، دلم در اضطراب است
این فاصله یادآور رنج و عذاب است
لحظه به لحظه میشمارم روزها را
در کشور روحم پس از تو انقلاب است
بر آب و آتش میزنم وقتی. نباشی
یک چشم من خون است یک چشمم گلاب است
دور تو میگردم تمام روز...
به دریا میزنم دل را
نیازی نیست ساحل را
من از طوفان نمیترسم
چو آغوش تو را دارم