شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
من غمگینم. من کسی نیستم که خیال می کنید. من آن زن قوی شکست ناپذیر نیستم. من مدافع حقوق زنان نیستم. من منجی کسی نیستم. من مردستیز نیستم. من عصبانی نیستم. من یک زن عادی ام. با زخم های عادی. با آرزوهایی شبیه آرزوهای شما. من هم قدر شما خسته ام. من هم قدر شما ناامیدم و میدانم از دستم برای خودم هم کاری ساخته نیست. من می خواهم داستانم را بنویسم. کتابم را منتشر کنم و این میان خانه پرش هفته ای یک بار بروم کافه و یک لاته سفارش بدهم با پای سیب. دلم میخواهد ...