داره میاد. صدای پاشو می شنوم. تو هم گوش کن. داره میاد. پاییز رو میگم. بازم نارنگیا میان. باز میریم بوت میخریم و روسری پشمی. باز میشینیم برای اون مردی که کنارش حالمون خوشه شال می بافیم. باز پتو مبلیا رو میاریم تو دست. باز انار دون می کنیم. بعد...
وقتی صبح بیدار شدی و توی آینه دیدی زیباتر شده ای، وقتی بی اختیار موقع کشیدن خط چشم آواز بخوانی، وقتی صبح بیدار شوی بگویی سلام فلانی، شب که میخوابی بگویی شبت خوش فلانی، وقتی کم غذا شوی، شلوارهات گشادت شوند، وقتی فکر کنی همچین هم ناجور نیستی نه به...
دقت کردید پاییز امسال تهران چقدر دلبر شده؟ دقت کردید به این تن به تن شدن زرد و نارنجی و قرمز و قهوه ای؟ دیده اید بلوار کشاورز را؟ دیده اید چه بارانی می بارد این روزها، چه خلوت است، چه پاییز است؟ کسی را دارید که تو خلوتی خیس...
امشب عزیزی به شوخی گفت تو بزرگترین دخالت زندگی منی. نمی دانم آگاه گفت یا بی فکر تنها مزاحی پراند. اما بعدش فکر کردم این بهترین تعریفی بود که کسی از حضور من می توانست بدهد. بعدش فکر کردم دیدم در زندگی به هرکسی که نزدیک شدم، عاشق شدم، خواستم...
عاشق شوید و به کسی نگویید. دل ببرید و ببازید و به کسی نگویید. به اسم خودتان درخت بکارید و به کسی نگویید. بچه گربه نگه دارید توی خانه و به کسی نگویید. تنها سفر بروید و به کسی نگویید. هر ماه یک رمان پرفروش بخوانید و به کسی نگویید....
من زیاد زندگی را به خودم زهر کرده ام. زیاد خریت کرده ام. جمعه های زیاد، عیدهای فراوان، سفرهای دور و دراز، شب هایی که باید موفقیتم را جشن می گرفتم، وقت هایی که باید از طعمی که میچشم لذت می بردم، من حتی ایستادن زیر ایفل را به خودم...
بچه که بودم دلم می خواست زن یک قناد بشوم. بزرگتر که شدم دلم می خواست فقط عروس بشوم. یعنی آن لباس پف دار سفید را بپوشم با یک دسته گل بزرگ، اما بعدش شوهرداری نکنم. بزرگ تر از آن هم که شدم دلم می خواست با یک کت و...
نمی دانم حالا چه وقت نشستن و خیال بافتن است. باید در تدارک آمدنت باشم. باید برایت کلی لباس بخرم، عطر بخرم و روفرشی های نو. باید کمدت را مرتب کنم و با همه سعی ام همه چیز را سر و سامان بدهم. آخر تو می آیی و حال و...
من غمگینم. من کسی نیستم که خیال می کنید. من آن زن قوی شکست ناپذیر نیستم. من مدافع حقوق زنان نیستم. من منجی کسی نیستم. من مردستیز نیستم. من عصبانی نیستم. من یک زن عادی ام. با زخم های عادی. با آرزوهایی شبیه آرزوهای شما. من هم قدر شما خسته...
بهترین راه برای فراموش کردن آدمی که زمانی دوستش داشتید اما فقط درد بر دلتان افزود، این است که هربار یادش افتادید به این فکر کنید که چه خوبی های می توانست در حق تان بکند و نکرد، کجاها باید کنارتان بود و نبود، کدام خوشی هایش را باید با...
جان دلم، همه زخم ها بد نیست. همه زخم ها تو را نمی کشد. گاهی زخم ها از تو انسان بهتری می سازد. قوی تر. مطمئن تر. جان دلم زخم هایت را مرهم بگذار. غمشان را بخور. اما سرشان را بپوشان، نخاران، نگذار زخم تازه دلمه بسته باز به خونابه...