سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
سلام ای کهنه عشق من! که یاد تو چه پا برجاست.سلام بر روی ماه تو! عزیز دل سلام از ماست...
می سوزم و می سوزم ، با زخم تو می سازم، با هر غزل چشمت ، من قافیه می بازمپیش از تو فقط شعرم ، معراج غرورم بود، ای از همه بالا تر ، اینک به تو می نازم...
از اون ور شبای خیساز اون ور پنجره هااز همه ی ذرات زمین، ازهمه ی حنجره هایکی به شکل خود من، همیشه دنبال منهاز همه جای، همه جا، اسم منو داد میزنه....
ای کاش زندگی رو از هم نمیگرفتیماز زنده مردن خویش ماتم نمیگرفتیمهرگز نگو که این درد تقدیر ناگزیر استدیروزمان که مرده فردایمان چه دیر استای کاش! فرصتی بود حتی برای یک بار!!/...