جنایت پیشه روئید ه است به دور گردنم کارم و عشقی پوک و پوسیده است -طناب کهنه دارم- بُریدَش نعره ی باد و تنم از چوبه افتاد و تبسم بود و جلاد و نگاه قدردان وارم کشید از قلب من تیر و سر و پا لمس و درگیر و حواس...