شنبه , ۲۹ دی ۱۴۰۳
یک نفر میاد که من منتظر دیدنشمیک نفر میاد که من تشنه بوییدنشممثل یه معجزه اسمش تو کتابا اومدهتن اون شعرای عاشقانه گفتن بلدهخالی سفرمونو پر از شقایق میکنهواسه موجهای سیاه دستا رو قایق میکنهمثل یه معجزه اسمش تو کتابا اومدهتن اون شعرای عاشقانه گفتن بلده..._برشی از ترانه...
برق کفش جفت شده تو گنجه هابا اینا زمستون و سر می کنمبا اینا خستگیم و در می کنم ......