غصه ها را پشت گوشم می اندازم ، چون طره ی گیسویی رها ، و تسلیم دست ها ... من باید حالم خوب باشد ، باید شاد باشم ، باید بخندم ، باید آرام باشم ... هرگز این شب را ادامه نخواهم داد ، و هرگز این ابرهای بارور را...