پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
شیشه عمر بگوجانان من آیا چه سازم بادل تنگمغم هجران تو هردم به سینه میزند چنگمنمانده طاقت وتاب وتوانم کن نظر سویمبه هنگام جوانی چون خزانی زرد شد رنگمتمام هستی ام رفته زدستم ای نیکومنظرشکسته شیشه عمرم زمانه زد برو سنگممحمد ناله کم کن روز وصل یار نزدیک استمن واین ناامیدی ها سراسر هردو در جنگم...