پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
شکستم!من به شکستن عادت دارم.من به شنیدن صدای ریز و آروم ترک خوردن احساساتم عادت دارم.به اینکه حواسم نباشه و دوباره خودم رو برای بهت نزدیک شدن به در و دیوار بزنم و اشتباهی پام بره روی خرده های شکسته و دستم موقع جمع کردنشون اون قدر عمیق ببره که تا چندثانیه نفسم از درد بالا نیاد، عادت دارم. من عادت دارم که تمام اون تکه ها رو پیدا کنم؛ از روی زمین، از زیر میز، از کنار کابینت، از زیر پات! من به شستن اون خرده شیشه ها بعد خشک شدن رد خون؛...
یادمه یه روز که ناراحت بودمواسه اینکه بقیه ناراحت نشن،تظاهر کردم خوشحالم...اون روز شد دو روز،شد یه هفته،یه ماه،یه سالو عادت کردم.......
ناراحت کنندهترین جمله دنیاهممیتونه این باشه:《عیب نداره من عادت کردم》...