باران نرسید و فریادها ز آسمان گذشت هر دیده در خیالِ نمِ باران ز جان گذشت اما عجب که غیبتِ آن یارِ بینشان دلها نه سوز فکند، نه آهی ز جان گذشت او سالهاست رفته و عالم بیخبر در خوابِ صبحِ کاذب و در وهمِ نان گذشت من ماندهام که...