سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
سلطان محمود از تلخک پرسید:فکر میکنی جنگ و نزاع چگونه بین مردم آغاز می شود؟تلخک گفت: ای پدر سوخته،سلطان گفت: توهین میکنی، سر از بدنت جدا خواهم کرد،تلخک خندید و گفت:جنگ اینگونه آغاز میشود،کسی غلطی میکند و کسی به غلط جواب میدهد....
روزی که همه بفهمندهیچ چیز عیب نیست،جز قضاوت و مسخره کردن دیگران.هیچ چیز گناه نیست، جز حق الناس...هیچ چیز ثواب نیست، جز خدمت به دیگران...هیچ کس اسطوره نیست، الا در مهربانی و انسانیت.هیچ دینی با ارزشتر از انسانیت نیست.هیچ چیز جاودانه نمی ماند، جز عشقهیچ چیز ماندگار نیست، جز خوبی و بدی.هیچ سعادتی بالاتر از آگاهی نیست.هیچ دشمنی خطرناکتر از جهل نیست.زمین تبدیل می شود به بهشتی سراسر ازعشق...