یکشنبه , ۱۵ مهر ۱۴۰۳
وقتی عزیزی در حال تجربه ی دردی فیزیکی یا احساسیاست. وقتی دنیا برایش دیگر هیچ معنی ای ندارد گوش سپردن ساده ی تو بسیار کمک می کند.با او گریه کن با او سکوت کن.احساساتش را هر قدر دردناک به رسمیت بشناسفعلا جواب ها و راه حل های هوشمندانه ندهخودت را پیشنهاد بده موعظه نکن و آموزش ندهقضاوتش نکنفقط او را در آغوش بگیر تا احساس تنهایی نکند .تا بتواند شهامتش را به دست بیاورد. توانایی ای که این احساس شدید را تاب بیاورد.وقتی ...
حرفم خریدار نداشتهیچگاهدر هیچ دادگاهی...روزگار همرأی رابه دزدِ قلبم دادو من محکوم شدم به حبس ابددر عکست«آرمان پرناک»...
تا به خودم آمدم، فهمیدم که بیمارم، یک بیمار روانی، روحم بیمار است، روانم درد می کند، قلبم تیر می کشد و بی رحمانه بر وجودم تازیانه می زند، گاه به مانند یک مار زخمی به دیگران نیش میزنم و پرخاش می کنم و گاه مهربان و مظلوم می شوم درست مثل یک کودک پاک و معصوم،گاهی بی دلیل بغض می کنم و گریه ام می گیرد و گاه بی دلیل شاد می شوم و لبخند می زنم، گاه عاشق می شوم و گاه از عشق بیزار، گاهی دوست دارم فرار کنم و به کشور یا شهری دور سفر کنم و جایی زندگی کنم که نه...
پیش ما دلشدگان مسجد و میخانه یکی ست!عطر سجاده و هر مستی پیمانه یکی ست!عقل از روز ازل خواست نجاتت بدهد قلب اگر راهنما هست که پایانه یکی ستمعرفت باشد و یک جرعه تواضع، به خدابر در خانه ی او دوست و بیگانه یکی ست!ناخلف هستم اگر جانِ برادر، به تو چه!میهمانیم بیا، صاحب کاشانه یکی ستزلف زیبا و دلِ خون شده در قصه ی ما...من در این سینه و او بر سر مو... شانه یکی ست!آخرش بغض زلیخا تب فرهاد چه کرد؟ وصل یا هجر شد اما خودِ افسان...
همه ی عمرم را منتظر بودممنتظر کسی که بدون قضاوت من را درک کندو بدون هیچ توقعی دوستم داشته باشد!!!!...
شما چه میدونین بعضی آدمها چه زجری میکشن که جلویِ چشمای شما قوی و مقتدر به نظر بیان.چه میدونین چه دردی توی جای جایِ روح و قلبشون، چه مسافتی میره که صورتشون خونسردی و صبوریشو هیچ وقت از دست نده که یهو جلویِ شما فرو نریزن و کوبیده نشن!چه میدونین بعضی ها چه مشقتی رو تحمل میکنن که تو چشمهاتون نگاه کنن و آروم ترین لحن و نگاه رو داشته باشن!و دوست داشتنشون از سلول سلولِ بدنشون فریادِ دلتنگی نزنهکه از ترس قضاوت ها و چشم های بد و زخمی، بیخیال تری...
درد دارد که ندانند و قضاوت بکنندآه از مردم این شهر که ظاهر بینند...
برایم مهم نیست از بیرون چگونه به نظر می آیمکسانی که درونم را می بینند برایم کافیندبرای آن هایی که از روی ظاهرم قضاوت میکنند حرفی ندارمبا خود می گویم بگذار همان بیرون بمانند...
برای قضاوت، زیاد سخت گیری مکن.رحمان شاهسواری کینگ...
میلان کوندرا:غیر اخلاقی ترین عادت بشر اینست که مدام و بی وقفه، در باره هرکس و پیش از آنکه بفهمد و درک کند قضاوت می کند. این آمادگی پرشور برای قضاوت کردن، نفرت انگیزترین حماقت و مخرب ترین شرارتهاست ......
میدونی ادمهای بد از اول بد نبودن ...یعنی خودشون انتخاب کردن که بد باشند .اخه دنیا با همه یه جور تا نمیکنه .یجور نمیشکونه .و یه جور داغون نمیکنه .و حتی اگرم یجور رفتار کنه؛ این ادمها هستند که شدت شکستن هاشون فرق داره ،مثل لیوان استیل و شیشه ای و یکبار مصرف میمونه که از یه ارتفاع ثابت رو زمین میفتن، یکی میشکنه، یکی چیزیش نمیشه، یکی ضربه میخوره .اینا مهم نیست...مهم اینه که ادمها هم مثل همون لیوانها هستند در مواجه با مشکلات: یکی ک...
تو خبر نداری یه آدم شب و روزش چطور گذشته.از لبخندهای پر بغضش خبر نداری .چطور جرعت می کنی قضاوتش کنی با اینکه میدونی تا آخر عمرت باید کارماشو پس بدی؟یاسمن معین فر...
دل ناله کند از من، من ناله کنم از دلیارب تو قضاوت کن، دیوانه منم یا دل...
برای سلامتی همه کسایی که با دلشکستنا وقضاوتا بهترین درسا رو بهمون دادن صلوات بفرست...
وقتی به راحتی همدیگه رو قضاوت میکنید به خودتون لقب دوست و رفیق ندید...
برایم مهم نیستاز بیرون چگونه به نظر می آیمکسانی که درونم را می بینندبرایم کافی اندبرای آنهایی که از بیرون قضاوتم میکنند حرفی ندارمبا خود می گویمبگذار همان بیرون بمانند...
ماها واقعا زود باوریم میگی خب که چی ؟ دو دقیقه بخون حرفامو متوجه میشی !مثلا یکیش همین خندیدن آدماستاونقدر هم که نباید غرق باور کردن خنده هاشون بشیم ... خیال میکنیم انگار از همون لحظه ی اول بدنیا اومدنشون اوضاع بر وفق مرادشون بوده و همیشه آدمای شادی بودن ما که همه ی لحظات عمر این آدما کنارشون نیستیم پس نمیشه قضاوت کرد ؛ هرکی روی خوشی داره یا زیاد میخنده آدم شادیه این توقع رو نباید داشت ، غمگین ترین آدم دنیا هم برای اولین بار ...
«قضاوت» گروهی کارشان تنها قضاوت خرابت می کنند آسون و راحتبه اسم دوستی، دستت فشارند ولی پشت سرت غیبت، خیانت ✍️ محمدی البرزی «بداهه» یک شنبه 17 مرداد 400...
وقتی کسی را قضاوت می کنی، او را تعریف نمی کنی، بلکه خودت را تعریف می کنی....
اگر میخواهید ببینید که آیا در عمق وجودتان نسبت به "زن ها" قضاوت دارید یا نه میتوانید این سوال را از خودتان بپرسید: که آیا فرد مقابلم را "زن " میبینم؟اگر طرف مقابلتان را یک زن میبینید و از او به عنوان یک زن انتظارات خاصی دارید،مثلا اینکه شکل و شمایل و لباسی خاص داشته باشد،و یا نوع نشستن و حرف زدنش باید از قانون خاصی تبعیت کند،یا این که موهایش باید شکل مشخصی داشته باشد،اگر مهارت هایش باید مهارت هایی باشد که زنانه تعریف...
همه یک روزی برای اعمال خود قضاوت می شوند، و خداوند تنها قاضی است....
تاریخ جهان، دادگاهی برای قضاوت است....
دوست داشتنِ کسی،مانند حضور داشتن است.حضور یعنی در لحظه ای عمیقا به جهانی که رو به رویمان است وصل میشویم.بدون اینکه فکر کنیم، گفتگویی داشته باشیم و قضاوتی از ذهنمان عبور کند.حضور داشتن یعنی مشاهده کردن و درک کردنِ یک صحنه از جهانی که رو به رویمان است.آیا دوست داشتنِ عمیقِ یک فرد، چیزی جز حضور داشتن و درک کردنِ جهانش است؟در دوست داشتنِ عمیق، نه میتوانیم قضاوت کنیم نه میتوانیم پیش بینی کنیم و نه میتوانیم توقع داشته باشیم.فقط حضور داریم...
کیفیت رهبر را نه با پاسخ هایی که ارائه می دهد، بلکه با پرسش هایی که می پرسد می توان قضاوت کرد....
در قضاوت همه حق را به تو دادند، ولینکته اینجاست که من راز نگه دار ترم.....
به چیزی که دوست نداری توجه نکن..یعنی در موردش فکر نکن...یعنی در موردش حرف نزن...یعنی براش نجنگ...یعنی براش تقلا نکن...یعنی روش حساس نشو...یعنی بهش مشکوک نشو...براى شاد بودن کافیستکمتر فکرکنیبیشتر احساس کنیکمتر اخم کنیبیشتر لبخند بزنیکمتر قضاوت کنیبیشتر بپذیریکمتر گلایه کنیبیشتر سپاسگزار باشی...
میلان کوندرا :غیر اخلاقی ترین عادت بشر اینست که مدام و بی وقفه ، درباره ی هرکس پیش ازآنکه بفهمد و درک کند قضاوت می کند. این آمادگی پرشور برای قضاوت کردن، نفرت انگیزترین حماقت و مخرب ترین شرارت هاست......
اگر بخواهی مردم را قضاوت کنی، هیچ فرصتی برای دوست داشتن آنها نخواهی داشت....
تو کی هستی که بخواهی در مورد زندگی من قضاوت کنی؟ من می دانم که بی نقص نیستم، و قرار هم نیست که باشم. ولی قبل از اینکه انگشتانت را به سمت من نشانه بگیری... مطمئن شو که دستان خودت تمیز هستند....
تو از چی دلخوری پرو نمیشه ریخت تو بالشای آجریدلت گرفته و تفنگ سرپری از چی دلخورینه گریه داری و نه میشه خنده رو کشید به صورتتگذشته هات هنوز نمیره تو کتت بغضه عادتتالله من سفید دنیام سیاه الله دل نمیشه سر به راهالله تنها تو انبار کاه هی میگشتم دنبال نخ سوزنای اشتباهالله جونم آلودست ببخش دائم بهم زدن رو دست ببخشالله من اصلا آدم بده لااقل تو مثل آدم مردنو یادم بدهمه گرفت دنیام گم شدی رفتی من صدات کردم وقتی میرفتیتو قضاوت کن اشتباه ه...
من انتظار روزی را می کشم که مردم با توجه به نوع شخصیتشان قضاوت شوند، نه از روی رنگ پوست خود....
در درگاه خداوند قادر، انسان بر اساس نیت خود قضاوت می شود نه اعمالش. چرا که تنها خداوند از قلب های ما آگاه است....
سعی کن بعضی وقت ها دست از قضاوت من برداری، و به دنبال خوبی در من باشی....
مرا از روی موفقیتم قضاوت نکن، بلکه در مورد من با در نظر گرفتن اینکه چند دفعه زمین خوردم و مجددا بلند شدم قضاوت کن....
هر کس دنیا را از زاویه دید خود قضاوت میکند، گاهی بهتر است جای خود را برای بهتر دیدن عوض کنید ...هیچوقت در زندگیتان به خاطر احساس ترس عقب ننشینید. همهی ما بارها این جمله را شنیدهایم که : بدترین اتفاقی که ممکن است بیفتد چیست ؟ مثلاً اینکه بمیرید ؟اما مرگ بدترین اتفاقی که ممکن است برایتان رخ دهد نیست، بدترین اتفاق در زندگی این است که اجازه دهید در عین زنده بودن، از درون بمیرید !...
غیر اخلاقی ترین عادت بشر این است که مدام و بی وقفه،درباره ی هرکس و پیش از آن که بفهمد و درک کند قضاوت می کند. این آمادگی پر شور برای قضاوت کردن،نفرت انگیزترین حماقت و مخرب ترین شرارتهاست....
خدایا به آدمهایت بیاموز تو خدایی، نه آنها و هیچ کس حق قضاوت دیگران را ندارددست از خدایی کردنشان بردارند ....
عجب مردمی داریم!نه دردت را میفهمند و نه حرفت رابا این حال باب دلشان در موردت قضاوت میکنند....
من خودم به قدر کافی انسان شناس هستم تا این را بفهمم که طی پنجاه سال آتی قضاوت درباره ی من از این رو به آن رو می شود و بعداً نام پسرت در شکوه و عظمتی توأم با احترام واقعی خواهد درخشید،به خاطر همان چیزی که تاکنون با من آنها به سهم خود بدرفتاری کرده اند و به خاطرش فحش و ناسزا خورده ام....
دیگر برایم مهم نیستبی حس شده ام ...از قضاوت و بی انصافیِ هیچ آدمی ، دلم نمی گیرد !من به مرحله ی پذیرشِ خودم رسیده ام ،نه از تمجید و ابراز علاقه ی کسی ، ذوق می کنم ،نه با انتقاد و رفتنِ کسی ، به هم می ریزم !به معنایِ واقعی ، عینِ خیالم نیست !!!این روزها ، همه چیزِ دنیایِ من ، به خودم بستگی دارد......
از زندگی آموختم ... تا با کفش کسی راه نرفتهام ، راه رفتنش را قضاوت نکنم ...!...
میدانم اگر قضاوت نادرستی در مورد کسی بکنم، دنیا تمام تلاشش را میکند تا مرا در شرایط او قرار دهد تا به من ثابت کند در تاریکی، همهی ما شبیه یکدیگریم...داستایوفسکی | از کتاب تسخیر شدگان...
از روی سؤالهای شخص، بهتر از جوابهای او میتوانید در بارهاش قضاوت کنید....
اگر کنترل اذهان مردم همان اندازه آسان می بود که مهارِ زبانهایشان، هر حاکمی با خاطرِ جمع حکومت می کرد و هیچ حکومتِ ظالمانهای وجود نمی داشت؛ زیرا کلِ افراد طبقِ اذهانِ آنهایی روزگار می گذراندند که بر ایشان حکومت می کردند و دربارهی درست و غلط یا خوب و بد، فقط مطابقِ فرمانِ حاکمان دست به قضاوت می زدند. لیک... این امر محال است که ذهنِ یک شخص به طورِ مطلق تحتِ کنترلِ شخصی دیگر قرار گیرد؛ زیرا هیچ کس نمی تواند حقِ طبیعی یا تواناییاش جهتِ تفکرِ آزادا...
در قضاوتهمه حق را به تو دادند ولینکته اینجاستکه من راز نگه دارترم......
از زندگی آموختم ...تا با کفش کسی راه نرفتم؛رفتنش را قضاوت نکنم......
از زندگی آموختم تا با کفش کسی راه نرفتم،راه رفتنش را قضاوت نکنم.....
«قاضی خداست»شخصى در کاباره میمیردو شخصى دیگر در مسجدشاید اولی برای نصیحت داخل رفته بودو دومی برای دزدیدن کفشهاپس انسانها را قضاوت نکنیم...
روزى مردی نزد اعظم آمد و گفت من چند ماهى است در محله اى خانه گرفته ام روبروى خانه ى من یک دختر و مادرش زندگى مى کنند هرروز و گاه نیز شب مردان متفاوتى انجا رفت و امد دارند مرا تحمل این اوضاع دیگر نیست. عارف گفت شاید اقوام باشند گفت نه من هرروز از پنجره نگاه میکنم گاه بیش از ده نفر متفاوت میایند بعدازساعتى میروند.عارف گفت کیسه اى بردار براى هرنفریک سنگ درکیسه اندازچند ماه دیگر با کیسه نزد من آیى تا میزان گناه ایشان بسنجم.مرد با خوشحالى رفت ...
هواشناسی اعلام کردهوای یڪدیگررا داشته باشیددل نشڪنیدقضاوت نڪنیدبه غم ڪسی نخندیدبه راحتی ازیکدیگر گذر نڪنیدهوای دلتان راداشته باشید ....