شعر مذهبی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات شعر مذهبی
باز هم دل، بی قرار روضهٔ مادر شده
باز حرف صورت وسیلی ومیخ در شده
باز هم آتش به جان ما رسیده از دری
کز غم سوزاندنش چشم دو عالم، تر شده
حرف حرف بغض وکینه از علی بوده فقط
آتشی از،بغض پنهان زیر خاکستر شده
فاطمیه شد ، مرور...
چون آسمان که دلخوشی اش آفتاب است
خورشید زهرا سهم چشم بوتراب است
روزی علی در خانه یاس و یاسمن داشت
روزی درون خانه اش گل پیرهن داشت
آن خانه که پر بود از عطر گل یاس
لبریز بود از سجده های سبز احساس
آن خانه که مهمان او روح...
زنی مانند او باید به دنیا آورد حیدر
که اقیانوس را تنها فقط دریا شود مادر
چه دریایی که در جانش علی بوده ست مرجانش
کنار ساحل امنش گرفت امواج حق لنگر
چو لبخندش. شکوفا. شد شکاف کعبه پیدا شد
علی یار مسیحا شد چه اعجازی از این سرتر
شده...
زنی مانند او باید به دنیا آورد حیدر
که اقیانوس را تنها فقط دریا شود مادر
چه دریایی که در جانش علی بوده ست مرجانش
کنار ساحل امنش گرفت امواج حق لنگر
چو لبخندش. شکوفا. شد شکاف کعبه پیدا شد
علی یار مسیحا شد چه اعجازی از این سرتر
شده...
🌺الحمدالله الذی جعلنا من المتمسکین بولایت علی بن ابی طالب علیه السلام
چقدر خنده ی شیرین تو نمک دارد
چقدر خاطره از تلخی فدک دارد
ملاک عشق خدا مُهر و سجده نیست فقط
حلالزاده به مِهر علی مَحک دارد
چقدر جان به لبِ دلشکسته دارد عشق
نگاه کن که دل...
اربعین شد و به سوی حرم عاشقانه سر زدم....
خون خوردم،اشک ریختم بر دلم خنجر زدم...
با یاد حسین ،مجنون شدم و ز جسم خود
عاشقانه سوی، مولا حسینم،پر زدم..
:))🕊
یار من از تمامی یار ها بهتر است
چهره اش چون خورشید و ماه برتر است
یار من وقتی می گرید،از درون
زلف او پریشان تر و چشمانش تراست
یار من، مهربان چون صوفی بی ریاست
حتی مهربان تر از پدر یا مادر است
نام او در تمامی زبان ها...
خلقی ز کرامات شما میگویند
تسبیح تو را ارض وسما میگویند
ای دادرس روز قیامت زهرا
از لطف تو در روز جزا می گویند
زهرایی و مهمان تو روح الامین بود
شان نزولت قدر وطاها یا و سین بود
زهرایی و نور دو چشمان محمد
همتای تو تنها امیر المومنین بود
از سفره فاطمه نمک گیر شدیم
با نوکری اهل ولا پیر شدیم
هر چند که روسیاه هستیم اما
دلبسته به زیبایی تقدیر شدیم
یا فاطمه ای زینت عرش معبود
در وصف تو حق آیه ی تطهیر سرود
ای کوثر جاری به مقام تو سلام
ای آینه ی محمدی بر تو درود
خلقی ز کرامات شما میگویند
تسبیح تو را ارض وسما میگویند
ای دادرس روز قیامت زهرا
از لطف تو در روز جزا می گویند
زهرایی و مهمان تو روح الامین بود
شان نزولت قدر وطاها یا و سین بود
زهرایی و نور دو چشمان محمد
همتای تو تنها امیر المومنین بود
از سفره فاطمه نمک گیر شدیم
با نوکری اهل ولا پیر شدیم
هر چند که روسیاه هستیم اما
دلبسته به زیبایی تقدیر شدیم
پیرمردی دید جوانی گفت در صحنِ دعا،
سواد نیست مرا، بخوان زِ دل آن نوا.
جوان به شوقِ رضا، نامِ اولیا میبرد،
تا رسید از لبِ او نامِ حجّتِ خدا.
گفت با سوز: «بگو، میشناسیش ای پیر؟»
گفت: «بیگمان، که بود آینهی نور و صفا.»
گفت: «پس، نام ببر، با...
«السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَةُ»
(زهرای اطهر)
وقتی به دست ظالمان در داشت میسوخت
در پشتِ در، زهرای اطهر داشت میسوخت
«محسن»، عزیز فاطمه (س) سبط پیمبر (ص)
از ضربِ در، در بطن مادر داشت میسوخت
فضّه، چو شد آگاه، از زخمی جگرسوز
بر پهلوی زهرا به بستر، داشت میسوخت...
قارعه به تکاثر عصر همزه فکر می کند
به فیل و قریش و ماعونه فکر می کند
جاری نمـوده کـوثـرش بـر اهـل معرفت
جز کافرون به نصر نمونه فکر می کند
قارعه،به تکاثـر عصر همزه وفا نکرد
به فیل و قریش و ماعونه وفا نکرد
گرچه من کوثری به نام #زهرا دارم
چرا کافرون به نصر نمونه وفا نکرد؟
چشمی به راه مانده که چراسقّا نیامد است
امید ترکخوردهست و دریا نیامد
یک کاروانِ داغ، به صحرا رها شده
طفلی میان خاک، چشم براه نیامد
لبهام خشک و دل پر از آتش، ولی هنوز
یک جرعه از فرات، به مولا نیامد
با دستِ بینگاه، چه آورد بادِ غم؟
سایۀ...
ای وصالت چارهٔ دردِ دلِ حیرانِ ما،
صبحِ امید از افق خیزد زِ چشمانِ ما،
ماه و خورشید از تو گیرند امید روشنی
بیتو تاریک است جان و دیده و ایمانِ ما،
هر شب از شوقِ تو غمگینم، چو اشک در بادِ هجر
بویِ وصل آید زِ ذکرِ عاشقانِ ما...
«اَلسَّلامُ عَلَیکَ یٰا ثارَاللّٰهِ وَابنَ ثارِه»
(سرهای نینوایی)
بخوان بخوان، که قلم کردہ شِکوهها را سر
بهروی صفحهی دل، رفته چون به یغما سر
قلم به سینه ی کاغذ چو بید میلرزد
که از کجا بنویسد؟ ز دست؟ پا؟ یا ـ سر؟
بلی، ز سر بنویسد، ولی چگونه سری؟
از...
«زبانحال حضرت زینب کبری (س) خطاب به رأس برادر»
(یا ثارالله)
بر سرِ نیزه، برادر ، بهخدا جای تو نیست
گرچه صوتی ز روی نیزه چو آوای تو نیست
جای تو عرش برین است نه بر روی زمین
خاک تیره، بهخدا لایق مأوای تو نیست
پسر حیدری و سبط پیمبر...