پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
عیسیا نفسانکوچه با پای غزال تو چمیدن داردلاله در سایه لطف تو دمیدن دارد چاک پیراهن گل کار قضاوقدر استدامن یوسف چاه تو دریدن دارد نوش عیسی نفسان باد تماشای سحرشاخه مریم و اعجاز تو دیدن دارد گوهر جام تجلیی تو ناب است ولیاز لب لعل نمک سای تو چیدن دارد دست پرورده دامان بهار است لبتپرده از چهره ی ماه تو کشیدن دارد با طنین سخنت غنچه گل می خنددنازت ای دلبر دردانه خریدن دارد دلبری کن که حریفان همه اقرار کننددست در ...