شنبه , ۲۹ دی ۱۴۰۳
گل من در بند دنیا هست،ولی در بر نیستمی به غایت هست،ولی شورش دگر در سر نیستتب معشوق به دل هست،ولی لعل لبش بر کام نیستسلطان جهانم به جهان هست،ولی آوخ که بهرش دام نیستدر خلوت من داج که هست،ولی مهتاب نیستماه رخ معشوقم تمام است،ولی مظهور این مرداب نیستدر مذهب ما باده حرام است،ولیکن باک نیستدر پیکر ما زهره ی ابلیس دوام است،ولیکن هم پی ام ناپاک نیستگوشم به نی و نغمه خریدار است،ولی بازار نیستچشمم پی ترسیم لب و گردش جام است ،ولیک...